اشاره به قبرستان هنرمندان مسجدسلیمان

آنان که کیمیا را به نظر خاک کنند

حسین مددی
تاریخ انتشار: پنجشنبه 4 آبان 1402 | 12:42 ب.ظ
آنان که کیمیا را به نظر خاک کنند زمان مطالعه: ۲ دقیقه شاعر یا موءلف نمی‌میرد. “مرگ مولف” در قرائتِ متون است. در خاکِستان، ما با دیدار سروکار داریم؛ کار از خواندن آدرس (متون)، گذشته‌ست. دیداری معنوی و مینوی.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

آنان که کیمیا را به نظر خاک کنند

آنان که کیمیا را به نظر خاک کنند

حسین مددی

                حسین مددی

اعتدال نخبگان – حسین مددی: تصاویر بالا مربوط به قبرستان، و به قول قدیمی‌ترها، خاکِستانِ هنرمندان در چهاربیشه‌ است.

( در این خاکستان، سینه‌ای پُر از آشیانه‌ی شعر در زیرِ سنگ‌نوشته‌ای به نام یارمحمد اسدپور غنوده‌است).

قبرستانی بی امکانات، بی در و پیکر و رها، که جز خاک، هیچ عنصر دیگری که تداعیِ بهشت و زهرا(س) و یا هنر را بکند، ندارد.

اگرچه شاعر بعد از پرواز، نیازی به آرایشِ حوالیِ مرگستان یا خاکِستانِ خود ندارد زیرا در این تولدِ تازه، با کلمات و جهانِ جان‌نما محشور می‌شود؛ ولی ما که نیاز داریم، زیرا ما زنده‌‌ی آفاقیم و شاعر زنده‌ی انفُس؛ ما در جهانیم و شاعر در جان؛ ما در *صورتِ* هستی‌ایم و شاعر در *معنای* وجود؛ و خداوند به معنای ما توجه و توقع دارد، نه به صورتِ ما.
ولی ما که خدا نیستیم؛ ما در مواجهه با فضای خاکِستان، ابتدا آفاق و صورت را می‌بینیم.

ما نیازمندیم تا با دیدن گُل و مورد و شمشاد وچمن و سبزه و پیچک و درخت و شمع و آب و انار و سایه‌و… هر آنچه زیبایی را همچون آرایشگاهی چشم‌نواز، و به تداعیِ یک شاعرِ زیباگرا و معناجو، سوق دهد، ارتباط پیدا کنیم؛ ارتباط در مکانی در خور، برای آن هنرمند؛ و در این آدرسِ تامل‌گاه، در ارتباطی “حسی_ عاطفی”، سپس می‌توان به جهانِ جان‌نمای او واردشد و با او دیدار داشت.

شاعر یا موءلف نمی‌میرد. “مرگ مولف” در قرائتِ متون است. در خاکِستان، ما با دیدار سروکار داریم؛ کار از خواندن آدرس (متون)، گذشته‌ست. دیداری معنوی و مینوی.

فضا، آتمسفر، زیبایی‌شناختی، شناختِ مواد، نشانه‌شناسی، هوشِ غایت‌گرا، جامعه‌شناسیِ هنری و انسان‌شناسیِ نمادین و مقوله‌هایی از این دست، پدیده‌هایی هستند که متاسفانه در ساختار ذهنی مدیران جایی ندارند. همین بی‌خبری‌ها از جانب مدیران، باعثِ نوعی نقیضه( پارودیک) در پردازشِ غیر فنی و بی‌هوده بودنِ کارهایی مانند ” قبرستانِ هنرمندان” گردیده است.
قطعاََ انگیزه خوب بوده، ولی انگیخته، در تعارض و تناقض است.
هنرمندان، این کیمیاگرانِ تخیل، اندیشه و احساس ، که قبای اطلسشان رونق بازار عشاق است، باید در صدر نشینند و همچون نظرپردازان، خاک را برای تشنگان عشق و احساس، کیمیا کنند؛ ولی در آن‌سوی، کسانی نه از سَرِ عناد، که از بی تخصصی‌شان، مصداق عینیت‌بخشی به شکل نقیضه‌ای از این بیت حافظِ عزیز شده‌اند:

آنان‌که *کیمیا* را به نظر *خاک* کنند/ آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟!!

 

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار