چرا درس عبرت نمی گیریم!؟

تاریخ انتشار: چهارشنبه 7 فروردین 1398 | 20:07 ب.ظ
چرا درس عبرت نمی گیریم!؟ زمان مطالعه: ۲ دقیقه نوشتاری از پرفسور قبادیان معاون وزیر صنعت ومعدن وتجارت/ درس عبرت نمی گیریم ————————— در حالی کام ملت تلخ شد که تنها دلخوشی آنها در طول سال، همین ١٣ روز تعطیلات نوروز است. در این ١٣ روز ادارات تعطیل و مردم با نو شدن طبیعت، وفق سلیقه و توان خویش به ایران گردی می پردازند. […]
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

نوشتاری از پرفسور قبادیان معاون وزیر صنعت ومعدن وتجارت/ درس عبرت نمی گیریم
—————————
در حالی کام ملت تلخ شد که تنها دلخوشی آنها در طول سال، همین ١٣ روز تعطیلات نوروز است. در این ١٣ روز ادارات تعطیل و مردم با نو شدن طبیعت، وفق سلیقه و توان خویش به ایران گردی می پردازند. شاید هم یکی دیگر از دلایل خوشی آن ها در این ایام این است که با ادارات سر و کار ندارند. البته اگر خود مردم قوانین راهنمایی و رانندگی را در جاده ها رعایت می کردند، شاید بیشتر به آن ها خوش می گذشت زیرا سر و کله برخی دیگر برای جریمه کردن شان نیز پیدا نمی شد. مطلب را خلاصه کنم، ایام تعطیلات امسال را عملکرد غیر علمی و غیر کارشناسی گذشته ما به کام مردم تلخ کرد زیرا سابقه خرابکاری مان به نوعی گریبان آن ها را گرفت. یا بر دره دروازه قرآن و دروازه قرآن ها با بی خردی جاده ساختیم، یا بدون تفکر به پیامدهای آن، مجوز قطع درختان و نابودی جنگل ها را دادیم یا در جایی بر ساخت و سازها در مسیر آب با اخذ رشوه چشم مان را بر خلافکاری دیگران بستیم که نتیجه طبیعی آن امروز ناتوانی در مقابله با رویدادهای طبیعی همچون باران های سیل آساست.
با ازدیاد جمعیت ناگزیر از توسعه هستیم. این توسعه می تواند علمی و با برنامه باشد و نیز می تواند به نوعی بی حساب و کتاب و سلیقه ای یا بهتر بگویم هرکی به هرکی(هرج و مرج خودخواسته) باشد. به جرات می توان گفت که ما با نوع دوم آن روزگار می گذرانیم زیرا توسعه علمی، پایدار و متوازن را در هر جامعه ای نخبگان علمی و مدیریتی آن جامعه شکل می دهند که تصمیم سازان، تصمیم گیران و مجریان اصلی و کلیدی هستند. قوانین و مقررات جذب، پرورش و ارتقای مدیریتی منابع انسانی در ایران به گونه ای کلیشه ای شکل گرفته و اجرا می شود که به ندرت افراد سرجای خود قرار می گیرند و اگر مواردی نیز باشد، بسیار شانسی است. به بهانه تعهد، اگر نگویم نخبه کشی که نخبه ستیزی می کنیم و کار در دست اهلش نیست. به جرات می توان گفت که ضابطه ای برای گزینش متخصصان و قرار دادن آن ها سر جایشان برای توسعه امور به صورت علمی، قانونمند، منطقی و مدبرانه اگر هم وجود داشته باشد، بر روی کاغذ است. وکلا سلیقه ای گزینش شده و بجای وضع قانون در امور اجرا دخالت می کنند و نهادهایی داریم که بجای مجلس قانون گذاری می کنند. نهادهایی داریم که کار خودشان را رها کرده اند و کار مردم را انجام می دهند و مردم هم گرفتار تصمیمات غلط ما مسؤلان هستند. تا زمانی که از گذشته و عملکر غلط و غیر علمی و غیر منطقی و خانمان برانداز گذشته “درس عبرت نگیریم” و امور را “اصلاح” نکنیم و به راه راست تجربه بشری بر نگردیم و از علم در زندگی استفاده نکنیم و کاردان را سرجایش ننشنانیم و کار را به اهلش نسپاریم و به بهانه تعهد منکر تخصص بشویم و با دادن سهمیه های گوناگون تبعیض قایل شده و ظلم روا می داریم “در بر همین پاشنه” خواهد چرخید و مردم هر روز خواهند گفت یاد دیروز بخیر.
بنظرم هنوز هم اندک فرصت هایی باقی است. اگر امروز نیز از گذشته “درس عبرت نگیریم” که بنظر می رسد اراده ای برای آن نیست، بدون شک فردا دیگر کار از کار می گذرد و دیر خواهد بود.

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار