شاهنامه‌خوانی در بختیاری: حماسه‌ای زنده در دل کوه‌ها

نوشتاری از آذین بهرامی

شاهنامه فردوسی فراتر از یک متن ادبی است؛ این اثر سترگ ستون فقرات هویت ایرانی و آیینه‌ای از اخلاق، تاریخ و ارزش‌های جمعی به شمار می‌آید. در میان اقوام ایرانی، ایل بختیاری جایگاهی ویژه در پاسداشت این میراث دارد و سنت شاهنامه‌خوانی در میان آنان نه صرفاً سرگرمی یا محفل شبانه، بلکه آیینی اجتماعی، آموزشی و هویتی است که نسل‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهد و فرهنگ ایلی را زنده نگاه می‌دارد (صفی‌نژاد، ایرج. ایلات و عشایر بختیاری. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۴).
در شب‌های زمستانی، در کوچ‌ها و گردهمایی‌های ایل، شاهنامه‌خوانان بختیاری داستان‌های رستم، سهراب و سیاوش را با صدای بلند و آهنگی حماسی بازگو می‌کنند. این مجالس تنها بازگویی شعر نبود؛ بلکه نوعی آموزش اخلاق، شجاعت، وفاداری و غیرت پهلوانی به شمار می‌رفت. کودکان و جوانان با شنیدن این روایت‌ها نخستین درس‌های اخلاق و هویت قومی را می‌آموختند و قهرمانان شاهنامه را همچون الگوهای واقعی زندگی خود می‌دیدند (یاوری، محمدرضا. شاهنامه و هویت ایرانی. تهران: نشر نی، ۱۳۸۲).
ویژگی متمایز شاهنامه‌خوانی بختیاری، پیوند آن با موسیقی محلی است. آوازهای بختیاری، ضرب تنبور، نوای سرنا و دهل به روایت شاهنامه حیات می‌بخشند و باعث می‌شوند این اثر نه تنها متن مکتوب، بلکه زبانی زنده و جاری باشد که در فضای شنیداری و اجرایی جامعه جریان می‌یابد (کریستن‌سن، آرتور. حماسه ملی ایران. ترجمه ذبیح‌الله صفا. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۸).
این بازتولید زنده، شاهنامه را به بخشی از زندگی روزمره و تجربه اجتماعی بختیاری‌ها بدل می‌کند و نسل‌ها را به ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی خود پیوند می‌دهد.
در طول تاریخ، شاهنامه‌خوانی نقش مقاومتی نیز داشته است. ایل بختیاری که در برابر سلطه مرکزی یا تجاوز بیگانگان مقاومت می‌کرد، قهرمانان فردوسی را نمادهایی زنده می‌دید. بازخوانی داستان‌های پهلوانی نه تنها سرگرمی نبود بلکه نوعی بازسازی هویت و یادآوری تاریخ و اصالت قومی به شمار می‌رفت (فکوهی، ناصر. انسان‌شناسی شهری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۰).
این روایت‌ها با لحن محلی و همراه با موسیقی، نشان می‌دهند که شاهنامه همچنان می‌تواند در برابر تهدید فراموشی و تحریف ایستادگی کند.شاهنامه‌خوانی برای بختیاری‌ها آیینی تربیتی نیز هست. پدران و مادران جوانان را با داستان‌های رستم و سیاوش آشنا می‌کنند تا ارزش‌هایی چون وفاداری، پاکدامنی، شجاعت و آزادگی را بیاموزند و حس تعلق و غرور ایلی در آنان شکل بگیرد. این آیین بازتولید هویت قومی و ملی را نسل به نسل تضمین می‌کند و نشان می‌دهد که شاهنامه نه یک متن تاریخی صرف، بلکه زبانی زنده و جاری است که در میان مردم نفس می‌کشد (یاحقی، محمدجعفر. شاهنامه و هویت ایرانی. تهران: نشر سخن، ۱۳۸۷).با این حال، جهان امروز شاهنامه و فردوسی را گاه با طنزهای تحقیرآمیز مواجه کرده است. نمونه بارز آن، نمایشنامه معروف «طنز کثیف امپراتور کوزوو» است که فردوسی و شاهنامه را کاریکاتورگونه بازنمایی می‌کند. این طنز تلخ نشان می‌دهد که میراث فرهنگی اگر پاسداری نشود، می‌تواند در معرض ابتذال قرار گیرد. سنت زنده شاهنامه‌خوانی در بختیاری گواهی است بر مقاومت فرهنگی و اثبات می‌کند که این حماسه همچنان زنده است و ارزش‌های آن در دل کوه‌های زاگرس نفس می‌کشد (جعفری، محمود. بازتاب شاهنامه در جهان معاصر. تهران: قطره، ۱۳۹۲).

به این ترتیب، شاهنامه‌خوانی در بختیاری نه تنها آیینی فرهنگی، بلکه ابزار انتقال ارزش‌ها، هویت و اخلاق و واکنشی مقاومتی در برابر تحریف و ابتذال است. آنچه در دل کوه‌های زاگرس جریان دارد، تنها صدای رستم و سهراب نیست؛ پژواک اخلاقی و فرهنگی است که نسل‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهد و یادآوری می‌کند که فرهنگ ایرانی با صدا، موسیقی، داستان و یاد همچنان زنده است و مقاومت می‌کند.

منابع:
صفی‌نژاد، ایرج. ایلات و عشایر بختیاری. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۴.
یاوری، محمدرضا. شاهنامه و هویت ایرانی. تهران: نشر نی، ۱۳۸۲.
کریستن‌سن، آرتور. حماسه ملی ایران. ترجمه ذبیح‌الله صفا. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۸.
فکوهی، ناصر. انسان‌شناسی شهری. تهران: نشر نی، ۱۳۹۰.
یاحقی، محمدجعفر. شاهنامه و هویت ایرانی. تهران: نشر سخن، ۱۳۸۷.
جعفری، محمود. بازتاب شاهنامه در جهان معاصر. تهران: قطره، ۱۳۹۲.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا