وقتی نیمکت بانوان در اهواز هنوز خالی است

نوشته ای از آذین بهرامی؛ مدیرمسئول فرادید جنوب

اعتدال نخبگان – آذین بهرامی : سه شنبه ای که گذشت سالگرد سحر خدایاری، «دختر آبی» بود؛ دختری که با جان خود فریاد زد تا راهی برای حضور زنان در استادیوم‌ها باز شود. او آتشی به جان کشید تا دیوارها فرو بریزد و درهای ورزشگاه‌ها برای زنان ایران گشوده شود. اما امروز، در اهواز و خوزستان، هنوز همان درها بسته مانده‌اند.

دیدار استقلال تهران و استقلال خوزستان در ورزشگاه اختصاصی فولاد برگزار می‌شود؛ جایی که همیشه پر از هیجان و شور فوتبالی بوده، اما همچنان یک نیمه‌اش غایب است. نیمه‌ای که به زنان این سرزمین تعلق دارد، اما سال‌هاست اجازه حضور روی سکوها را پیدا نکرده‌اند.

خوزستان، استانی که لقب «مهد فوتبال ایران» را یدک می‌کشد، امروز تنها نقطه‌ای در کشور است که زنان حتی یک بار هم شانس حضور رسمی در ورزشگاه را نداشته‌اند. در تهران، اصفهان، مشهد و برخی دیگر از شهرها، هرچند محدود، زنان توانسته‌اند وارد استادیوم شوند، اما در اهواز همه چیز همچنان در حالت آفساید باقی مانده است.

استاندار خوزستان توضیح می‌دهد: «شورای تأمین تصمیم‌گیر نهایی است و هنوز شرایط لازم برای حضور بانوان مهیا نیست.»
مسئولان ورزش و جوانان استان هم توپ را به زمین دیگری پاس می‌دهند: «زیرساخت‌ها فراهم نشده، امکانات جداگانه وجود ندارد.»
و شورای تأمین، مطابق عادت همیشگی، بازی را به زمین امنیت می‌کشاند: «ملاحظات امنیتی و فرهنگی در اولویت است.»

این جملات سال‌هاست تکرار می‌شوند. مثل تیمی که فقط «اتوبوس پارک» می‌کند و وقت تلف می‌کند تا بازی به پایان برسد. اما فوتبال بازی حمله است، بازی جسارت و ریسک.

در استان‌های دیگر هم مشکلات زیرساختی وجود داشت، اما وقتی اراده شکل گرفت، درها به روی زنان باز شد. چرا این جسارت در خوزستان دیده نمی‌شود؟

وقتی استقلال یا فولاد گل می‌زنند، نیمه‌ای از هواداران در ورزشگاه فریاد می‌کشند و شادی می‌کنند، اما نیمه دیگر، زنان همین شهر، ناچارند پشت قاب تلویزیون شادی‌شان را با تأخیر چند ثانیه‌ای گزارشگر هماهنگ کنند. شادی ما همیشه در آفساید است. این یعنی حتی وقتی تیم محبوبمان برنده می‌شود، ما بازنده‌ایم؛ چون سهمی از لذت حضور زنده نداریم.

تناقض اینجاست: خوزستانی که جنگ را تاب آورد و قهرمانان زیادی در زمین فوتبال و خارج از آن داشته، امروز در ساده‌ترین میدان اجتماعی، زنانش را از حضور محروم می‌کند. این محرومیت نه یک مشکل لجستیکی، بلکه یک شکست فرهنگی است؛ شکستی که نه در اسکوربورد ورزشگاه، بلکه در دل زنان عاشق فوتبال ثبت می‌شود.

فوتبال برای ما زن‌های خوزستانی فقط یک سرگرمی نیست. بخشی از هویت و زندگی‌مان است. همان‌طور که برادران و پدرانمان روی سکوها خاطره ساخته‌اند، ما هم حق داریم نفس به نفس بازی را تجربه کنیم. نمی‌شود مدام شعار «مهد فوتبال» داد، اما نیمه‌ای از مردم این استان را همیشه پشت در نگه داشت.

بازی استقلال و استقلال خوزستان شاید در جدول لیگ برنده و بازنده داشته باشد، اما برای فوتبال خوزستان، تا وقتی بانوان پشت در بمانند، نتیجه روشن است: یک شکست خانگی تکراری. شکستی که سال‌هاست ادامه دارد و هیچ داوری حاضر نیست سوت پایان آن را به صدا دربیاورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا