ديدار دوستان قديمي در وقت اضافه:كارون محب و محب كارون ?

دیدار شاعر و شهردار حوالی بی برقی های این کارون غبارآلود!

تاریخ انتشار: پنجشنبه 28 بهمن 1395 | 14:16 ب.ظ
دیدار شاعر و شهردار حوالی بی برقی های این کارون غبارآلود! زمان مطالعه: ۳ دقیقه نخبگان: چه گرم و صمیمی یکدیگر را به آغوش می کشند و نجوا می کنند. گویی سال ها رفاقت و قرابت، آن چنان مرزها و فاصله ها را از میانشان برداشته که وقتی دیدار تازه می کنند جانی تازه می گیرند و مشغله های این روزها را می فراموشند. حالا دیگر نه او شهردار اهواز […]
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

نخبگان: چه گرم و صمیمی یکدیگر را به آغوش می کشند و نجوا می کنند. گویی سال ها رفاقت و قرابت، آن چنان مرزها و فاصله ها را از میانشان برداشته که وقتی دیدار تازه می کنند جانی تازه می گیرند و مشغله های این روزها را می فراموشند. حالا دیگر نه او شهردار اهواز است و نه او شاعری که هزاران هوادار دارد، رفقای قدیمی به هم رسیده اند و در وقت اضافه روزگار از هر دری سخنی می رود و من با خود می گویم چرا راوی این محبت ها و نیکی ها در روزگار پر ملال امروزان نباشم.
استاد محب از خدمات سید خلف به شوشتر می گوید، از تلاش موسوی برای رفع محرومیت ها و مشکلات شهر تمدن و فرهنگ، از این که با رفتن سید خلف از فرمانداری شوشتر چه آرزوهایی بر باد رفت، سید خلف هم از نقش استاد محب در ارتقاء فرهنگ عمومی و ماندگاری و تعمیق ارزش های فرهنگی در خطه جنوب سخن ها گفت، از سنگ ها و موانعی که با تیشه اندیشه محب شکسته شد و راه توسعه شوشتر هموار شد.
یاران قدیمی پر می زدند و سخن ها می گفتند.
دست آخر با اصرار سید خلف، محب شعر کارون را خواند و بغض سید شکست.
شهردار اهواز برای غربت کارون در بغض فرو می رود و نم نم چشم های سید خلف با ترنم نوای گرم و سوزناک استاد محب درهم آمیخت.
حالا با صراحت می توان گفت سید خلف موسوی عاشق خوزستان و کارون است و کلام سحرانگیز استاد محب چه زیبا و چه دریایی بر عمق جان دوستداران جنوب رخنه می کند.
نمی دانم شاید شعر کارون استاد محب دردنامه ای است بر مصیبت های ناتمام و رنج های بی پایان خوزستانی ها در این روزها و بغض اشک آلود سید خلف موسوی بی مناسبت با این روزها نیست حتما.
آری؛ محمد باقر محب زاده که او را استاد محب شوشتری هم می خوانند از استوانه های شعر جنوب است. مردی به زلالی کارون، به استواری کنارهای ریشه دار، به صداقت آبشارها و به صراحت تاریخ دارالمومنین. محب نامی است هم پای شوشتر، شهری که خود به تنهایی یک ایران است و یک خوزستان. این روزها اما آوازه سراینده “حرف حساب شوشتر” و “بزم عارفان” تنها محدود به مرزهای جنوب نیست، نوای گرم او به مدد شبکه های اجتماعی عصر جدید در نقاط مختلف دنیا طنین انداخته و حالا محب، آشنای دوستداران خوزستان و خوزستانیانی است که در غربت با اشعار این پیر فرزانه دردهایشان را التیام می دهند. محب فرزند محمد جواد و متولد ١٣٢۴ شوشتر است. معلمی که ذوق و قریحه بی بدیل شاعرانه دارد و در کنار مهربانی های عاشقانه، سوگوار دردهای اجتماع خویش است.
مویه های قلمی او نام و یاد خوزستان را به شیواترین شیوه فریاد می کشد و روایت گر آمال و آلام مردم جنوب است.

دکتر محمد علی شیخ مرد فرزانه تقوا و سیاست ، درباره محمد باقر محب زاده می نویسد: “شاعر پرشور ما ، رشته های تخیلات و زمان اندوه وشادمانی مردم را به دست دارد و باشعر رندانه اش بر آن است که ریشه ی زشتی ها را بخشکاند ونابکاری ها رااز دامن جامعه پاک کند. سرشک پاک بشری رااز تبهکاری ها بپالاید، فروغ درستی را در دل ها بتاباند ، آنان را با زیبایی ها وکمالات انسانی بیاراید وزبان فارسی را باگویش محلی شوشتری غنی سازد.”
سید خلف موسوی شهردار کنونی اهواز هم سال ها پیش روزگاری به عنوان فرماندار در شوشتر خدمت کرده است، او که در دزفول و آبادان و ادارات کل کار و صنایع هم مدیریت کرده و گمان می برم این روایت عکس نوشت برای این مجال کافی است، به زودی فیلمواره شعر دردمندانه کارون استاد محب را نیز در معرض قضاوت و استفاده قرار می دهم…

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار