اعتدال نخبگان/ امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی به بهانهی ماجرای سیلی زدن یک نمایندهی مجلس به صورت سرباز راهنمایی رانندگی، نوشت:
نماینده سبزوار، علی اصغر عنابستانی به سرباز پلیسی که به او متذکر شده اجازه ندارد از خط ویژه اتوبوس برود، سیلی زده است.
یک ماه پیش هم سربازی در دادگستری بابل، سیلی دیگری از یک مقام دادگستری این شهر خورد، آن هم به جرم اینکه او را نشناخته و بر پایه وظیفهاش که تامین امنیت آنجا بوده، از او کارت شناسایی درخواست کرده بود. در آن پرونده، مانند همه پروندههای مشابهی که میشناسم، با رضایت سرباز، مسئله بسته شد؛ رضایتی که نمیدانیم در چه شرایطی به دست آمده است.
همان موقع درباره سرباز بابلی نوشتم که روزگاری آرزو داشتم شرایط افغانستان اگر به کشورهای توسعهیافته نمیرسد، ای کاش دست کم شبیه شرایط ایران شود تا مردمانش بتوانند زندگی نسبتا بهتری داشته باشند؛ اما آنچه میبینم، نزدیکتر شدن شرایط ایران به شرایط افغانستان است. در شبکههای اجتماعی افغانستان هم هر بار فیلمی مشابه از کتک خوردن سربازها و پلیسها به دست نمایندگان پارلمان این کشور منتشر میشود. نمایندگانی که به واسطه قلدریشان به کسی پاسخگو نیستند. حالا این رفتار به نظر میآید دارد در ایران نهادینه میشود. فقط به نظرم لازم است دو نکته حاشیهای هم به آن بیفزایم:
۱- افغانستان برخلاف تصور ما، جنبههای مثبت زیادی هم دارد؛ حتی در ساختار همان حکومتی که قدرت چندانی در کشور ندارد. برای نمونه، قانون اساسی این کشور با آنکه بر پایه جمهوری اسلامی است، اما آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی زیادی برای مردم کشورش در نظر گرفته است (اگرچه تا اجرایی شدن این قانون راه درازی در پیش دارند). همچنانکه در بحث رسانههای آزاد نیز، آنگونه که پیش از این در یادداشتی توضیح دادم (اینجا)، خیلی جلوتر از ایران است. اما نکته اینجاست که برخی مسئولین ما اصرار و پافشاری عجیبی دارند که تنها جنبههای منفی افغانستان را دیده و در همانها هم از این کشور جلو بزنند.
۲- نکته دوم اینکه گویا شعر «نیست بالاتر از سیاهی رنگ» در شرایط کنونی بیمعنی است. هر بار که گمان میکنیم یک رویداد، دیگر آخر سیاهی است، بیدرنگ میبینیم که سیاهتر از آن هم هست. مجلس کنونی را شاید بتوان در این دسته دید. سال پیش بیشتر شهروندان ایرانی (بنابر آمار رسمی) از شرکت در انتخابات مجلس خودداری کردند؛ با این توجیه که بالاتر از سیاهی رنگی نیست و مجلس دهم (پیشین) که کار چندانی برایشان نکرد، این هم کاری نمیکند؛ چه ما رای بدهیم و چه رای ندهیم. اما در همین چند ماهی که از آغاز کار مجلس یازدهم گذشت، خیلی خوب فهمیدیم که بالاتر از سیاهی هم رنگ هست. طرحهای عجیب و غریب مجلسی که خود را انقلابی مینامد (که یکی از آخرین نمونههایش، مکلف کردن دولت به نابودی اسرائیل تا سال ۱۴۲۰؛ یعنی طرحی که بهانه کافی به دست اسرائیل میدهد برای لابیگری جهانی علیه ایران و آسیب زدن به منافع کشورمان در هر کجای دنیا و به هر شکل ممکن) واقعا بالاتر از سیاهی است. حالا هم رفتار این نماینده همان مجلس، آن هم در حالی که در فیلم منتشر شده، چندین نفر میگویند که شاهد سیلی زدن وی بر صورت سرباز بودهاند و سرباز هم تاکید میکند که دوربین چهارراه دروازه دولت قطعا این برخورد را ثبت کرده، در دروغی آشکار، سیلی زدن به صورت سرباز را تکذیب میکند (اینجا).
دو سال پیش هم که محمد باسط درازهی، نماینده سراوان رفتار تقریبا مشابهی با یک کارمند داشت و فیلمش هم منتشر شد، مردم نه تنها هیچ واکنش رسمی مناسبی در برابر آن نماینده ندیدند، بلکه مجلس وقت تشکیل جلسه غیررسمی داد و خواهان برخورد با پخشکنندگان این فیلم شد. آنچنانکه نماینده یادشده هم با دروغی آشکار، مدعی شده بود که فیلم تقطیع شده است و کارمند یادشده به اهل سنت و بلوچها توهین کرده بود. یعنی میخواست به سادگی با پیوند زدن منافع شخصی خودش با منافع قومی و مذهبی، یک مشکل و مسئله پیچیده در سطح ملی درست کند. این بار هم چشم به راه میمانیم تا ببینیم آیا کسی هست تا با پیگیری عدالتجویانه پرونده این رفتار نماینده سبزوار، نشان دهد که میشود بخشی از این سیاهیها را زدود، یا همچنان باید چشم به راه رنگهایی بالاتر از سیاهی باشیم؟