سخنی با برادر محسن نوشته :ملک محمد مکوندی

تاریخ انتشار: دوشنبه 1 دی 1399 | 20:22 ب.ظ
سخنی با برادر محسن نوشته :ملک محمد مکوندی زمان مطالعه: ۸ دقیقه   ممکن است عنوان این مقاله به مزاق بعضی ها خوش نیاید و یا استفاده چنین عنوانی در مقالات معمول نباشد، اما این بار نه بعنوان یک کنشگر اجتماعی بلکه بعنوان یک همشهری و برادر ایلی می خواهم با برادر محسن صحبت کنم. لذا در قالب ایلی ایشان برادر بنده هستند و اینجانب بر حسب […]
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

 

ممکن است عنوان این مقاله به مزاق بعضی ها خوش نیاید و یا استفاده چنین عنوانی در مقالات معمول نباشد، اما این بار نه بعنوان یک کنشگر اجتماعی بلکه بعنوان یک همشهری و برادر ایلی می خواهم با برادر محسن صحبت کنم. لذا در قالب ایلی ایشان برادر بنده هستند و اینجانب بر حسب احترام باید کلمه برادر را بکار ببرم، امیدوارم نیروهای سیاسی و کنشگران اجتماعی به این موضوع خرده نگیرند.

امیدی به تحول و بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی کشور از سوی سایر کاندیداهای مطرح نظامی و غیر نظامی اصول گرا باتوجه به دیدگاهای انها وجود ندارد. شاید تنها اگر برادر محسن راهی برای رفع موانع ذیل داشته باشد بتواند دست به افق گشایی سیاسی و اقتصادی بزند.

اخیر کلیپی از برادر محسن در فضای مجازی منتشر شد که اظهار داشتند دیگر با بحث اصول گرایی و اصلاح طلبی مشکلات کشور بطور ریشه ای قابل حل نیست، این بازی پایان یافته است. ایشان در ادامه گفتند: ما نیاز یه یک تیم با کارایی بالا از قویترین مردان کشور داریم، از هر گروهی می خواهد باشد، مشروط به اینکه بیایند در چارچوب سیاست های کلی مقام معظم رهبری سکان اقتصاد کشور را بدست گیرند. مانند تیمی که اقای مهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی تشکیل داد یا تیمی که در کره جنوبی تقریبا ۳۷ الی ۳۸ سال پیش سکان اقتصاد کشور را در دست گرفت. تیم اقتصادی ۷ الی ۹ نفر بیشتر نیستند، قویتربن مردان کشور باید جمع شوند و سکان اقتصاد را در دست گیرند.

بیان این نوع طرح ها و الگو گرفتن از کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه مثل مالزی یا کره و یا حتی ژاپن، چین، ترکیه بسیار عالی و عامه پسند است و همه مردم دوست دارندکشورشان روزی از نظر اقتصادی، رفاه اجتماعی و زیر ساخت های عمرانی مانند یکی از کشور های فوق الذکر شود. تولید ناخالص داخلی افزایش یابد،صادرات به نحو مطلوب صورت گیرد، تراز تجاری مثبت شود، اشتغال زایی و در امد سرانه افزایش یابند و بطور کلی وضعیت معیشتی و رفاهی مردم در وضعیت مناسب رو به عالی قرار گیرد.

باید گفت توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای مالزی، کره جنوبی، چین و ژاپن از الزاماتی برخوردار بود که بدون توجه به ان الزامات امکان توسعه اقتصادی به هیچ وجه میسر نبود.

الزام اول، هماهنگی بین سه مولفه اصلی حکمرانی یعنی اقتصاد،سیاست و فرهنگ است. سازگاری بین این سه مولفه سبب شکوفایی اقتصادی و رفاه بیشتر مردم خواهد شد.مسئله اصلی در حکمرانی این است که بتوان بین سیاست و اقتصاد سازگاری ایجاد کرد، این سازگاری باید به گونه ای باشد که سیاست مسیر را هموار کند تا اقتصاد از ان عبور نماید. سیاست باید جاده باز کن و در خدمت اقتصاد باشد، تا اقتصاد بتواند در یک مسیر معین و مشخص حرکت کند و یک بازی برد برد سیاست و اقتصاد شکل بگیرد. بر عکس اگر اقتصاد در خدمت سیاست باشد در این شرایط فضا برای تولید رانت و توسعه فعالیت های غیر مولد ایجاد می شود. و بنگاه ها به جای تلاش برای افزایش بهره وری، برای دریافت انواع رانت و منافع حاصل از قیمت گذاری چند گانه وارد رقابت می شوند و مدام در جستجوی دلالان سیاسی به منظور دریافت رانت هستند. نتیجه اینکه پیوند بین بنگاه داران رانت خوار و سیاستمدارن فاسد هر روز محکم تر می شود و شمار فعالان اقتصادی رانت جو هر روز افزایش می یابد و تولید کنندگان واقعی به حاشیه رانده می شوند. متاسفانه این اتفاق سالهاست که در کشور رخ داده است و بنگاه داران فاسد موفق به نفوذ در دستگاه سیاست گذاری شدند و در همه نهادها ریشه دواندند و فرایند خلق ثروت را در کنترل خود گرفتند. این گروه که در گذشته نفوذ اندکی در ساختار سیاسی و اداری کشور داشتند اکنون دارای ثروت افسانه ای هستند و حیطه نفوذشان از مرزها نیز فراتر رفته است و همه مناسبات اقتصادی و سیاسی و دیپلماسی را در جهت منافع خود تنظیم می کنند. در نتیجه در مقابل هر گونه اصلاح سیاسی و اقتصادی که به سود کشور و منافع ملی باشد، می ایستند. تقریبا تمام امکان و احتمالات خروج از این وضعیت مسدود شده است از ابلاغ سیاست های اصل ۴۴ توسط مقام معظم رهبری گرفته تا انتخاب بایدن به ریاست جمهوری امریکا به نوعی خنثی و جلوی اثر گذاری ان گرفته می شود. حتی اگر بهترین اتفاق ها در خاور میانه و جهان رخ دهد گروهی که به شدت بزرگ و قدرتمند و اثر گذار شده اند و منتفع از اقتصاد رانتی و غیر شفاف هستند،ان رویدادها را خنثی می کنند. مخالفت با برجام و روابط بین الملل، ممانعت از اصلاح ساختار و تغییر قانون اساسی، جلو گیری از تشکل های سیاسی و مدنی و شفافیت های سیاسی و اقتصادی ازجمله اقدامات انها محسوب می شود. مصوبه اخیر مجلس در رابطه با برجام، عدم تصویب لوایح FATF و یا واگذاری پالایشگاهها، معادن بزرگ، پتروشیمی ها، کارخانجات بزرگ کشت و صنعت در قالب اصل ۴۴ نمونه هایی از این قبیل هستند.درحالیکه هیچ یک از کشورهای مالزی و یا کره جنوبی و ژاپن چنین مانع قدرتمندی در مسیر توسعه اقتصادی خود نداشتند. انها توسعه سیاسی و شاکله جامعه معدنی را در کشور خود فراهم نمودند و این بستر را در مسیر توسعه افتصادی بکار گرفتند. در کره جنوبی به خاطر اینکه دوست رئیس جمهور مرتکب خطای ۲ الی ۳ میلیون دلاری شد، شاکله قدرتمند جامعه مدنی از جمله ازادی رسانه، سبب افشای این موضوع شد و مردم با حضور میلیونی خود در صحنه او را عزل کردند و هم اکنون به بیست سال حبس محکوم گردیده است. نخست وزیر قبلی مالزی بدلیل گرفتن مبلغی پول از عربستان از مقام خود عزل گردید و هم اکنون در زندان است. ایا جنابعالی قادر به مقابله با این گروه مافیایی صاحب قدرت در ایران هستید؟ایا می توانید سیاستی خلاف منافع انها و در راستای منافع ملی اتخاذ نمایید؟

الزام دوم
این الزام، نحوه ارتباط اقتصاد کشور با اقتصاد جهانی است. اگر بحث را صرفا به قطع رابطه تقلیل دهیم ساده اندیشی
است،بلکه بایدهمانند کره جنوبی و مالزی نحوه و وسعت انرا معین نمود.در‌ مورد سیاست بین الملل عده ای تحریم را نعمت می دانند و می گویند هر چه تحریم ها سخت تر باشد رشد درون زا شتاب بیشتر می گیرد در نتیجه میتوان در مقابل تحریم ها مقاومت کرد.این مدل در هیچ کجای دنیا جواب نداده است.
کشوری مانند کره شمالی هم نیم نگاهی به بیرون و صادرات
دارد. اقتصاد درون زای برون نگر راهی است که تمام کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه همانند کره جنوبی و مالزی انتخاب کردند و رابطه خود با اقتصاد جهانی را تعریف نمودند.
این نوع اقتصاد نیاز به سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی دارد و باید راهگشای تعامل با نهاد
های اقتصادی و مالی بین الملل و توسعه صادرات باشد. در کشوری مثل ایران که سیاست خارجی ان در راستای منافع ایدیولوژیک تعریف می شود، چگونه می توان به اقتصاد جهانی وصل شد؟ در شرایط فعلی نقطه اتصال اقتصاد ایران به اقتصاد بین الملل برجام است، در غیر این صورت با ۶ قطعنامه تحریم بین المللی شورای امنیت مواجه می شویم. اصول گرایان و کاسبان تحریم که اقتصاد کشور را در دست دارند بشدت مخالف برجام هستند. مصوبه ی اخیر مجلس نشان از این واقعیت دارد. از طرفی ارتباط با اقتصاد جهانی مستلزم پذیرش برخی از اصول و الزمات نهادهای مالی و پولی ازجمله لوایح مربوط به FATF دارد. دراقتصاد درون زای برون نگر توسعه صادرات و بازرگانی مستلزم داشتن روابط مالی و‌پولی با اقتصاد جهانی است که این مطلب توسط لوایح مذکور تامین می شود اگر روابط مالی بین اقتصاد ایران و اقتصاد جهانی وجود نداشته باشد، تبادل کالا صورت نمی گیرد. دو لایحه از چهار لایحه قبلا توسط مجلس و شورای نگهبان تایید شده است اما دولایحه پالرمو و CFT مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان بیش از یکسال در مجمع تشخیص مصلحت بودند که تصویب نشدند.هم اکنون با موافقت رهبری این لوایح در دستور کار مجمع قرار گرفتند اما باز هم اصول گرایان و ان گروه قدرتمند کاسبان تحریم که از شفافیت اقتصادی هراسان هستند به شدت با این لوایح به مخالفت برخاسته اند. جنابعالی چگونه می خواهید مسائلی مانند برجام، FATF و کلا ارتباط با اقتصاد دنیا را حل کنید. کشورهایی مانند کره جنوبی و مالزی با ایجاد ساختارهای مناسب سیاسی مدنی و اقتصادی این ارتباط را بر قرار نموده و چنین موانعی نداشتند.

الزام سوم
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی چندی پیش در گزارشی اعلام کرد اگر در ۶ سال اینده اقتصاد ایران سالانه حدود ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشد ما در نهایت به جایی خواهیم ایستاد که در سال ۱۳۹۰ ایستاده بودیم.که البته تقریبا محال است که ما در ۶ سال اینده بتوانیم رشد اقتصادی ۸ درصد داشته باشیم. این رشد نیازمند صدها هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری سالانه است و این حجم از سرمایه اکنون در ایران وجود ندارد. شیب نزولی سرمایه گذاری در ایران از سال ۱۳۹۰ تا سال ۹۸ منفی بود و بطور متوسط سالانه ۶/۸درصد افت داشته است.این شیب نزولی در سال های اینده اثر خود را بر زندگی تک تک ایرانیها نشان خواهد داد بطوریکه در همین امسال قابل لمس بود این افت درسرمایه گذاری بدلیل تحریم های بسیار شدید اقتصادی بود که ابتدا از طرف جامعه جهانی و سپس توسط امریکا به ایران تحمیل شده است. اگر نتوانیم روابط سیاسی و اقتصادی خود را با جامعه جهانی بخصوص امریکا بهبود بخشیم و برجام را به سرانجام نرسانیم، چگونه می خواهیم این میزان سرمایه را برای توسعه اقتصادی تامین نماییم؟ در ان صورت تشکیل تیم قوی اقتصادی از نخبگان همانند مالزی شبیه به اسلحه ای می ماند که فشنگ ندارد. ایا ساختار فعلی حکومت ایران به جنابعالی یا هر کس دیگر که رئیس جمهور شود چنین اختیاراتی می دهد؟

الزام چهارم
اخیرا مایک پمپئو وزیر امور خارجه امریکا در مصاحبه با نشریه اگزمینر اظهار داشت “به برجام برگردیم اروپایی ها با ایران تجارت کنند و ما نه”وی ادامه داد برگردیم و به ایرانیها پاداش دهیم؟ به انها تنفس اقتصادی بدهیم؟ به فرانسوی ها و انگلیسیها اجازه بدهیم انجا تجارت کنند. وزیر امورخارجه امریکا بالاخره پس از چندین سال از گذشت توافق برجام و ایجاد موانع مختلف در مسیر تحقق ان بطور شفاف هدف امریکا از توافق برجام را بیان نمود. البته پس از توافق برجام نیز بارها و بارها اوباما و سایر مقامات امریکایی عنوان نمودند، ایران روح برجام را نقض کرده است روح برجام که سانتریقیوژ ها و اب سنگین اراک نبود انها که طبق توافق انجام گرفته بود
حقیقت این بود که پس از امضای توافق برجام مقامات و شرکت های نفتی و خودروسازی و سایر شرکت های کشورهای اروپایی بعلاوه چین و روسیه به ایران امدند و توافقات و قرار دادهای مهمی با ایران منعقد نمودند، اما خبری از شرکت های امریکایی نبود. روح برجام همان منافع اقتصادی بود که قبلا گفته شد و حالا پمپئو به صراحت ان را بیان نمود. ترامپ هم بارها اعلام نمود این بدترین قراردی است که در تاریخ امریکا منعقد شده است، همه چیز به ایران داده شد اما در عوض هیچ نوع منافعی برای ما نداشت. اگر در ادامه مذاکرات برجام چنانچه مباحث دیگر از جمله سیاست های منطقه ای و بحث موشکی ایران مطرح نشود و تنها در همان چارچوب انرژی هسته ای ادامه یابد، ایا جنابعالی در صورت انتخاب شدن موافق حضور شرکت های امریکایی همانند سایر کشورهای عضو برجام در اقتصاد ایران هستید؟ ایا شرایط سیاسی و ساختار موجود در کشور اجازه چنین کاری را به جنابعالی می دهد؟ بدیهی است اگر منافع امریکا تامین نشود، تحریم ها ادامه خواهند یافت و ۶ قطعنامه شورای امنیت ملل متحد علیه ایران فعال می شوند. در انصورت کاری از دست روسیه و چین هم بر نمی اید چون امضای انها در زیر قطعنامه ها وجود دارد.بعلاوه اینکه چین اخیرا خواهان حل و فصل موضوعات غیر هسته ای نظیر سیاست های منطقه ای ایران در مذاکرات شد. مالزی و کره جنوبی هیچگونه محدودیتی برای جذب سرمایه و سرمایه گذار و انتفال تکنولوژی از هیچ کشوری نداشتند.

الزام پنجم
این یک حقیقت است که اقتصاد کشورهای توسعه یافته در اصول دموکراتیک با یکدیگر مشترک هستند و در همه انها بازیگران و نقش افرینان توسعه از مسیر احزاب، دولت های محلی، شوراها و ….هماهنگ می شوند. این هماهنگی باعث می شود که حتی در حکومت کمونیستی چین اقتصاد از همه جا دموکرات تر باشد. سوالم از جنابعالی این است که نحوه هماهنگی بین عناصر توسعه چگونه است و بازیگران و توسعه گران چگونه باید با هم هماهنگ شوند؟

الزام ششم‌
با توجه به سخنان اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر عدم تاخیر حتی یک ساعت در جهت رفع تحریم ها، ایا همچنان با سیاست نه مذاکره و نه جنگ با امریکا معتقدید؟ با توجه به اینکه یکی از شعارهای اصلی اصول گرایان امریکا ستیزی است و صحبت از مذاکره با امریکا سبب ریزش ارا خواهد شد و حامیان این جریان را دچار نوعی بحران ایدئو لوژیک می نماید. چگونه می توانید این طیف را ارام نمایید؟

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار