ظهور و سقوط منابع انسانی لرستان

خلاء کادرسازی در ساختار سیاسی لرستان

به گزارش اعتدال نخبگان درپایگاه تحلیلی خبری عقلانیت و توسعه در یادداشتی به نویسندگی مهدی میرزاوند درباره ظهور و سقوط منابع انسانی لرستان تحلیلی منتشر شده که با هم در ادامه می خوانیم  :
چند روز پیش یاداشتی با این مضمون که هیچ‌کس مطابق کلیشه‌های شناخته شده متولد نشده و ناگزیر است به خاطر شغل و امرار معاش و رویدادهای زندگی نقشی بپذیرد را مطالعه نمودم. پذیرش هر نقش مقتضی رشد و پیشرفت است که گاها بی جهت و بدور از توان اشخاص تعریف می شود.
در این یاداشت سعی کردم گام اول محرومیت را برای خردمندان ، دلسوزان و دغدغه مندان از زاویه نقش کلیشه ها آشکار نمایم از آنجا که در بین افراد تاثیرگذار بندرت میتوان کسی را یافت که مطابق استعدادهای ذاتی نقش خود را ایفا کند و ناگریز است در پوشش چیزی بنام جبر زندگی کلیشه ای را بپذیرد تا همیشه میان شخص و کلیشه ای که به زیستن در آن خو گرفته فاصله ای ایجاد شود و این فاصله مرکز ثقل منازعات قدرت در لرستان است علیرغم اینکه این فاصله در اکثر استانها وجود دارد اما این روند در استان محروم لرستان آنقدر دهان باز نموده که به مالکیت ( میل به افزودگی منفعت در نهاد خود) تنزل یافته است «سجلذها ماهیت نمی سازند وقتی جلدشان همه جا باز است»

نقش کلیشه ها در تشدید محرومیت

انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردید و مسعود پزشکیان بعنوان سفیر پاستور از سوی مردم و در ذیل عنایت رهبری انتخاب گردید. مسعود پزشکیان ابتدا در مناظرات تلویزیونی با هویت مداری چند لایه به استقبال تغییر و توسعه رفته بود. و سپس با تشکیل شوراهای راهبردی سعی نمود به وعده هایش جامه عمل بپوشاند اما متاسفانه همچون همیشه کلیشه ها در انتخاب منابع انسانی ( وزیران) از کنار گفتمان دولت رد شدند و با حفظ روند گذشته ، منابع انسانی استان های محروم و اقلیت ها را با عنوان بی تجربه کنار زدند زیرا اساسا فرصتی برای تجربه اندوزی یا همان رزومه سازی برای نخبگان استانهای محروم در سطوح بالای مدیریتی فراهم نمی شود مع الغیر با همان فرمان قدیمی ، بطور ساختارمند در یک فرایند گام به گام « انتخاب وزیر ، انتصاب معاونت های رئیس جمهور ، انتخاب استاندار » پیش رفتند تا در نهایت علیرغم وعده های رئیس جمهور در معرفی منابع انسانی اقلیت ها و استان های محروم ، شاهد انتخاب چهار وزیر از استان تهران ، دو وزیر از استان آذربایجان شرقی ،چهار وزیر از خراسان رضوی ،دو وزیر از شمال ، دو وزیر از استان اصفهان و وزیر دادگستری به لطف حضور آقای خداییان در قوه قضاییه از مناطق لرنشین همدان( ملایر) باشیم ( نقش کادرسازی در سطوح بالای مدیریتی کشور ) البته به باور اینجانب مسعود پزشکیان از زمره سیاستمدارانی هست که در نهایت ، تن به کلیشه ها نمی دهد آنگونه که علیرغم انتصاب چهار وزیر از خراسان ، امروز در مشهد گفت فاصله ی زیادی بین سطح آسایش مشهد و استان های غربی و جنوبی کشور است

ما از آخر اولیم

توسعه یک فهم است اگر فکر را در آن زنجیر کنیم در همان حد باقی خواهیم ماند و دقیقا به همین دلیل کلیشه های ما در یک روز پس از انتخاب رییس جمهور به دنبال انتصاب استاندار می دوند و همیشه در همان حد باقی می مانیم و به سادگی در این دنیای تمرکز گرا گام های اول و دوم را فدای گام آخر می کنیم و اهمیت و تاثیر منابع ملی و فراملی را فراموش می کنیم و جالب تر اینکه علیرغم آگاهی از تجارب تمرکزگرایی دولت سالار در ایران ، تاکنون ابزار را فدای اهداف نمودیم تا در قمصر هزارتوی آقای دولت بدنبال استاندار نه بومی بلکه خودی بدویم حقیقتا از رقابت و طرافداری و اطاعت از رفتارهای محفلی به ستوه آمده آیم که خیرالامور و اسباب ترقی حداقل ها می شود ما نه تنها از آخر اول نمی شویم بلکه تجربه ثابت نموده است دست بی قرار خودی ها در نهایت یک غیر بومی را برمی گزیند و منابع انسانی استان پس از جاماندن  در رقابت های اول و دوم دولت در شکوه گریزان اندوه و در خشت های فرو افتاده غفلت در آیینه ای که چهره در آن نیست  همچون نسیمی که بر آتش درختان بلوط می وزد دلخوش به دست بی قرار کلیشه ها در معرفی استاندار می شوند معذالک اینکه استانی که توان برگزیدن یک استاندار بومی را ندارد استانی که نمی تواند از دولت تمرکزگرا یک حداقل بنام بومی گزینی مطالبه کند چطور میتواند اعتبار ساخت سد و راه آهن را مطالبه کرد  ما بر قندیل اختلافات یخ بستیم زیرا تدقیق و تدبر می تواند عمق این موضوع را روشن کند و ما خیلی محترمانه  هربار با آسان گیری و سهل انگاری و ساده اندیشی در همان گام اول زمین گیر می شویم در پایان این سخن را نه به تعریض که به تصریح می گویم تا زمانی در شروع کار دولت ها از آخر اول هستیم در نرخ بیکاری فقر تورم مهاجرت اول می مانیم زیرا محسور در حسادت محفلی هستیم و تا زمانی این کلیشه‌ها در حیات سیاسی ما کم جان، سوخته، مرده و بی‌معنا نشوند هیچ‌کس قادر نیست در قالب  نقش‌ها باورپذیر باشد. پایان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا