
اعتدال نخبگان- آذین بهرامی: در شب آرام میلان، جایی میان مهِ معلق سکوها و نورهای لرزان استادیوم اتفاقی افتاد که دیگر فقط به آمارها مربوط نبود.
شب، نفس کشید و قصهای را آغاز کرد که نه با سوت داور که با گامهای بیصدای مردی از شرق جهان شکل گرفت؛ مردی از جنوب آفتابی ایران که طنین قدمهایش بازی اینترمیلان و بارسلونا را به افسانهای زمینی بدل کرد: مهدی طارمی.
او نیامده بود که بازی را آذین دهد آمده بود که آن را معنا کند. آمده بود تا در میانهی شب و فشار و فریاد، وزن تازهای به واژهی «حضور» ببخشد.
۴۹ دقیقه بازی کرد، اما ردّش آنقدر پررنگ بود که در حافظهی سانسیرو ماندگار شد. ۷۹ درصد دقت پاس، یک پاس گل بینقص، پنج بازیابی توپ، سه قطع جریان بارسا، و دوئلهایی که هم در زمین و هم در هوا بیهیچ شک و تردیدی برد.
طارمی نشان داد که مهاجم بودن فقط گل زدن نیست؛ یعنی شریک شدن در نبض بازی یعنی حافظ نظم تیم شدن در دل هرجومرجی که نامش بارسلوناست.
او بازی نکرد شعری بود که جاری شد. واژهبهواژه و لمسبهلمس. مثل سطرهایی که خودش را مینویسند بیآنکه نیاز به ویرایش داشته باشند و این شعر، مخاطب داشت؛ از سیمونه اینزاگی که پس از بازی گفت: «طارمی دقیقاً همان چیزی بود که در این بازی سخت به آن نیاز داشتیم» تا صفحه رسمی AFC که پس از پایان بازی تصویر او را با افتخار منتشر کرد؛ تصویری که نهفقط چهره که شأن یک نماینده را قاب گرفت.
برای من، زنی که سالهاست میان مسابقات و اخبار فوتبال و روایتهای پرهیاهو دنبال صدای اصالت میگردم، طارمی نمایندهی نسلیست که سکوتش پرمعناتر از فریاد است.
او آمده تا مرزها را پاک کند نه مرز زمین بازی که مرز نگاههایی که هنوز هم گمان میکنند جغرافیا سقف استعداد است و مگر میتوان از چنین شبی گفت و نام علی دایی را از خاطر برد؟ مردی دیگر از همین سرزمین که سالها پیشتر با پیراهن هرتابرلین به فینال لیگ قهرمانان رسید و پنجرهای به روی افقهای دور گشود. آنچه دایی آغاز کرد طارمی دارد با پختگی تمام ادامه میدهد؛ با گامی محکم ، با نگاهی آرام، با ذهنی که فوتبال را میفهمد و نه فقط بازی را.
شاید هنوز فینال نیامده باشد، شاید جام در دستانی دیگر قرار گیرد از جنس آرسنال یا پاری سن ژرمن اما آنچه دیشب در میلان رخ داد چیزی فراتر از نتیجه بود. شبی که شرق بیاجازه از هیچکس در غرب شکفت. شبی که فوتبال، به شعر شبیه شد و شاعرش مهدی طارمی بود.
#نخبگان