یادداشتی در سوگ نویسنده و نمایشنامه نویس بزرگ، یارعلی پورمقدم

سادگی، شوریدگی، آزادگی

دکتر اردشیر صالح پور
تاریخ انتشار: سه شنبه 16 اسفند 1401 | 01:51 ق.ظ
سادگی، شوریدگی، آزادگی زمان مطالعه: ۲ دقیقه «چه ابرها که برای باران نهاده بودیم گریه شدند» حیات فرخ منش ناگهان غروب کدامین ستاره…* نخبگان- دکتر اردشیر صالح پور : یارعلی پورمقدم نمایشنامه نویس، نویسنده، فروتنانه و نجیب در این روزگار شلوغ و پرسوگ رخت بربست و ما را با غم اندوه خود تنها گذاشت. احتمال هر حادثه‏ای می رفت جز مرگ «یارعلی» […]
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

«چه ابرها که برای باران نهاده بودیم گریه شدند» حیات فرخ منش

ناگهان غروب کدامین ستاره…*


نخبگان- دکتر اردشیر صالح پور : یارعلی پورمقدم نمایشنامه نویس، نویسنده، فروتنانه و نجیب در این روزگار شلوغ و پرسوگ رخت بربست و ما را با غم اندوه خود تنها گذاشت.

احتمال هر حادثه‏ای می رفت جز مرگ «یارعلی» که او خود بارها مرگ را زندگی کرده بود و مرگ هرگز توان آن را نداشت که با او به مقابله برخیزد.

ساده، شوریده و آزاده با طنز همیشگی و نوعی عرفان روستایی و بشری که خاص خود او بود، با همان زبانی که در نوشتن داشت در منظر و نگاه و جلوه های شاعرانگی در عرصه و وضعیتی استثنایی، نگارش و زبانی متفاوت با ابعادی تاریخی و جغرافیایی تا حوالی همین کافه شوکا که آنجا را دختر خود می دانست و شوریده‏ وار به جهان و همه تعلقاتش پشت کرده بود و گوشه دنجی دور از هیاهوی جهان پشت پا زده بود.

از اسطوره تا حماسه ها و روئینگی‏های اسفندیار، اسفندیاری مغموم که او را به دنیای نمایش و ادبیات دراماتیک در جشنواره طوس پیوند داده بود؛ پس از آن داستان ها و مونولوگ‏های نمایشی‏اش و البته نویسندگی و قصه های کوتاه و جذابش.

یارعلی به خوبی زبان کهن و روستایی را دریافته و بر لهجه و تاکیدات زبانی انگشت می‏گذاشت. لحن و ریتم گویش را به داستان می‏کشاند و اغلب در مرزامرز درام و «داستان» گام برمی‏داشت.

اصطلاحات قدیم را جان تازه‏ای می‏بخشید و طنز و کنایه های تاریخی در قلم او بیداد می کرد.

شخصیت های داستانی و نمایشی او باورپذیر و ساده و صمیمی و مردمی بودند و همچون خود او، زیرکی و هوشیاری او با طنزی چخوف وار لایه های پنهان را آشکار می‏ساخت و بر بستر روایت حرف‏هایش را به ژرفای جان مخاطب می‏نشاند.

قلم و سبکی ویژه داشت. او اغلب همراه مردم بود ولی هیچ گاه همرنگ آنان نشد.

زخمی که هرگز سلطه‏ شمشیر را نپذیرفت. صفای ایلیاتی بختیاری را داشت و بیرق دار نوین مکتب جنوب و مسجدسلیمان.

 

* عنوان شعری از مهدی اخوان ثالث

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار