گزارش نخبگان

آرزوهای خاک شده در متروپل

کوثر کریمی
تاریخ انتشار: جمعه 13 خرداد 1401 | 17:08 ب.ظ
آرزوهای خاک شده در متروپل زمان مطالعه: ۷ دقیقه دوازدهمین روز از حادثه متروپل می‌گذرد و حضور خانواده‌های داغدار برخی کارگران این برج برای پیدا کردن پیکرهای فرزندانشان پررنگ‌تر شده است. اعتدال نخبگان- کوثر کریمی: از ظهر دوم خرداد ماه امسال با خورشیدی تفتیده خبر ریزش ساختمان متروپل آبادان در فضای مجازی دست به دست شد و کنترل نشدن انتشار اخبار صحیح هم بازار […]
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

دوازدهمین روز از حادثه متروپل می‌گذرد و حضور خانواده‌های داغدار برخی کارگران این برج برای پیدا کردن پیکرهای فرزندانشان پررنگ‌تر شده است.

اعتدال نخبگان- کوثر کریمی: از ظهر دوم خرداد ماه امسال با خورشیدی تفتیده خبر ریزش ساختمان متروپل آبادان در فضای مجازی دست به دست شد و کنترل نشدن انتشار اخبار صحیح هم بازار شایعات را داغ‌تر کرد.

تمام آبادان سیاه‌پوش شد و روی هر دیواری بنرهای تسلیت دیده می‌شود؛ بازوبند و پیکسل‌های «آبادان تسلیت» در شهر توزیع شده است.

برخی افراد به سرنوشت نگاه ویژه‌ای داشتند که بالاخره درست است تا روزمان نباشد، قرار نیست خانواده‌های خود را سیاه‌پوش عزایمان کنیم؛ افراد زیادی از نرفتن یا دیر رفتن به متروپل خاطره دارند، برخی‌ها از خاطرات حضور چندین باره در روزهای قبل از ریزش ساختمان می‌گویند و برخی دیگر هم ترس از حضور در پاساژ و برج را از بعد این حادثه بازگو می‌کنند.

خانواده‌های داغدار حادثه و دیگر شهروندانی که متوفیان را جدای از خود نمی‌دانند، شبانه‌روز با غمی سنگین کنار ساختمان آوار شده بر دل آبادان و ایران عملیات آواربرداری را به تماشا نشستند؛ سنج و دمام هر شب نت موسیقی را به شکل نوای غم‌انگیز برای جان‌باختگان به صدا در می‌آورد تا سینه‌زنی با سوز و گداز هرچه تمام‌تر انجام شود.

گسیل تجهیزات و ماشین‌آلات سنگین و مدرن مختلف از جمله بیل مکانیکی، لودر و جرثقیل‌های غول‌پیکر به محل حادثه خوب بود ولی سازه نیمه‌کاره متروپل مثل بید لرزان بود و هر آن بیم فروریختن آن می‌رفت و کار آواربرداری را سخت و دشوار کرده بود؛ بنابراین هر لحظه امکان ریزش ساختمان و بروز فاجعه‌ای دیگر با مرگ تیم‌های امدادی حاضر در عملیات آواربرداری وجود داشت.

نیروهای مردمی از همان ابتدا پای کار آمدند، مردم آبادان که آبادی شهرشان را ندیده بودند با داغ بر دل نشسته متروپل برای کمک به اعضای تیم‌های عملیات آواربرداری در ویرانه‌های متروپل حاضر شدند؛ هیچ چیز فراموش نشد از نوشیدنی گرم گرفته تا آب‌میوه طبیعی خنک، از غذای گرم تا ساندویچ‌های سرد، از قهوه با دله تا نان عربی گرم و تازه، از بستنی گرفته تا عرقیات خنک و موکب‌ها همه و همه در هر بحران کمک رسانی و امدادرسانی آمدند.

همدلی مردم آبادان با رخصت ساکنان ساختمان‌های همسایه متروپل اوج گرفت؛ آنها راضی شدند تا خانه‌هایشان با خاک یکسان بشود تا راهی برای رسیدن به طبقه زیرزمین و پیدا کردن پیکرهای بی‌گناه همشهریانشان تسریع شود.

داستان کافه مری بارها در فضای مجازی وایرال شد، همه بارها از غصه پدر مریم برای مرگ تک فرزندش گفتند، از آرزوهای بر باد رفته سه جوانی که با امیدهای فراوان سنگ بنای کافه مری را در متروپل گذاشتند؛ قصه غم‌انگیز رامین جوان و یا دو هفته ماندن به عروسی شیرین و همه این تراژدی به یکباره با ریزش ساختمان متروپل رقم خورد.

آمار درست کارگران در دسترس نیست

از ابتدای بروز این فاجعه که مردم آبادان آن را مشابه با انفجار در سینما رکس می‌دانند، ارقام بسیاری از ۹۰ تا حتی ۱۳۰ برای تعداد کارگران حاضر در متروپل اعلام شد؛ شایعه از واقعیت قابل تشخیص نبود ولی حضور تعدادی کارگر در برج متروپل توسط خانواده‌های چشم انتظار تأیید می‌شد.

فرماندار آبادان در گفت‌وگو با خبرنگار ما از قابل استناد نبودن آمار مفقودان اعلامی خبر می‌دهد و می‌گوید: برخی افراد نسبت به اعلام مفقودی عضو خانواده خود اقدام کرده‌اند ولی این فرضیه وجود دارد که شاید در متروپل نبوده باشند.

احسان عباسپور با اشاره به اینکه آمار دقیقی از تعداد کارگران و یا پیکرهای زیر آوار مانده در دسترس نیست، ادامه می‌دهد: عملیات جست‌وجو برای یافتن پیکرهای باقیمانده همچنان ادامه دارد.

مرگ ۴ عضو خانواده جلیلیان

فوزی جلیلیان که همه او را «عمو فوزی» صدا می‌کردند با مغازه کوچک بستنی و آبمیوه کنار مردم آبادان بود؛ او کاسب قدیمی بازار بوده و قصر رویایش برای توسعه کسب و کار در برج متروپل فروریخت.

عمو فوزی فرزند کوچکش را در آغوش گرفته بود و این صحنه غم‌انگیز حتی نیروهای امدادی را متأثر کرد؛ او با دو فرزندش آرین و عرفان و برادرزاده‌اش حمید در فاجعه متروپل جان باختند.

مرگ دانش‌آموزان مینوشهری

«ملیکا» و «میترا» دو دانش‌آموزی که از مینوشهر برای خریدهای جشن تولد برادرشان همراه با مادر، زن‌عمو و دخترعمویشان راهی منطقه امیری شدند؛ این دو دختر از خرید خسته و دوست داشتند که پیش عمو فوزی بستنی خنک میل کنند و وقتی دندانپزشک دختر عمویشان برای اتمام کارش تماس گرفت، مادر دخترانش را پیش زن عمو گذاشته و برای گرفتن دختر جاری خود راهی مطب دندانپزشک شد.

او برگشت تا دختر را به جاری بدهد و همگی به ادامه خریدهایشان بپردازند ولی با آواری از بتُن بهت‌زده شد؛ حالا او مانده و عذاب وجدانی که ای کاش دخترانم را با خود می‌بردم.

قصه سقوط آوار سنگین بتُن بر پیکر بی جان شهروندان بی‌گناه آبادان با دیگر بحران‌ها تفاوت داشت چون برخی پیکرها با کوچک‌ترین آسیب جزئی از دل آوار بیرون آمد.

روز دوازدهم

تداوم عملیات آواربرداری در روز دوازدهم به صورت سه شیفت و تلاش نیروهای مختلف به چشم می‌خورد؛ تعدادی خودروی سواری که در طبقات بالایی برج متروپل سالم مانده بودند نیز به وسیله ماشین‌آلات مربوطه خارج شد.

هرچند کمک‌های مردمی و حضور یکی از موکب‌ها به چشم می‌خورد ولی «ام‌عباس» با عبای خاکی وارد محوطه آواربرداری شد؛ بوی نان تازه عربی در هوای سنگین عطرآگین شد و او به همه نیروها نان تازه و خرما تعارف می‌کرد.

خورشید از تمام توان خود استفاده کرده تا گرمای تفتیده جنوبی را بر سر امدادگران و آواربرداران بتابد؛ هوا گرم شده ولی هیچ کسی دست از کار نکشید.

حوالی عصر بود که خبر پایان عملیات آواربرداری برای جست‌وجوی مفقودان متروپل از سوی وزیر کشور در رسانه‌های ملی منتشر و نقل محافل و مجالس آبادان شد؛ دوباره آشوب به دل خانواده کارگران افتاد و ولوله‌ای در محوطه کارگاهی آواربرداری متروپل به پا شد.

خانواده‌های چشم انتظار با فریاد خواستار رسیدن به پیکر فرزندان خود بودند و فرماندار آبادان آنها را به آرامش دعوت کرد و با بوسیدن سر پدران داغدار به آنها گفت که «آواربرداری تمام نشده و تلاش می‌کنیم تا شما هم به فرزندان خود برسید».

برای تداوم این آرامش‌بخشی فرماندار به نیروهای حاضر دستور می‌دهد که آن نقطه مدنظر پدر داغدار را آواربرداری کنند، آن پدر اعتقاد داشت که کنار خودروی در هم مچاله شده فرزندش می‌توان پیکرش را پیدا کرد، این در حالی است که شاید ماشین پارک شده و فرزندش ۲۶ ساله مهندس برقش به بخش دیگری از ساختمان برج رفته است.

یکی از حاضران می‌گوید:؛ پیکر یک کارگر با نام خانوادگی «فالی‌پور» دو کارگر با نام خانوادگی «بهبهانی» و دیگری هم «تقی‌پور» هنوز زیر آوار مانده است.

هرچند تعداد دقیق کارگران حاضر در ساختمان متروپل همچون راز سر به مُهر است ولی فرماندار آبادان به خبرنگار مهر می‌گوید: «پایان عملیات جست‌وجو برای یافتن پیکرهای باقیمانده به ما اعلام نشد؛ بنابراین عملیات آواربرداری برای جست‌وجوی این کارگران مفقودی ادامه دارد».

هنوز خورشید چمدان هجرت در غروبش را به دست نگرفته که سران و بزرگان طوایف عرب شهرستان‌های آبادان و خرمشهر در متروپل حاضر شدند و با بررسی روند عملیات آواربرداری و جست‌وجوی پیکر مفقودان از همدلی نیروهای مردمی در صحنه کمک رسانی به حادثه دیدگان قدردانی کردند.

آنها از فرماندار ویژه آبادان خواستار رسیدگی جدی به پرونده حادثه ریزش برج متروپل و مجازات متخلفان و مسببان این حادثه شدند.

آتش‌نشانان پلاسکو که از تهران آمده بودند، لباس‌های فرم را درآورده و مشغول خداحافظی هستند؛ یکی از آنها می‌گوید «بگذارید از نیروهای موکب هم تشکر کنم چون این چند روز خیلی زحمت کشیدند و بعد راهی تهران شویم».

معمای مثلث برمودای متروپل حل می‌شود؟

به گزارش خبرنگار ما، متروپل همچون مثلث برمودا آرزوها و جان‌های بسیاری را در خود بلعید ولی تاکنون ماجرای دقیقی از نحوه ساخت و ساز این برج منتشر نشد؛ بارها خبر از دستگیری افراد مختلف دارای نقش در این فاجعه منتشر شد ولی نحوه صدور مجوز ساخت و ساز، عدم صدور پروانه بهره‌برداری و یا بی توجهی به اخطاریه‌های سازمان نظام مهندسی خوزستان همچنان در هاله‌ای از ابهام است.

مدیرعامل منطقه آزاد اروند همچنین واگذاری زمین از سوی این سازمان برای ساخت برج متروپل به مالک برج را تخلف دانسته و از شکایت سازمان علیه او خبر داده ولی هنوز میزان نقش‌آفرینی منطقه آزاد اروند در بروز این فاجعه اعلام نشده است.

وزیر کشور از همکاری شهرداری آبادان برای ساخت برج خبر داده و این در حالی است که استاندار خوزستان از توقیف اموال مالک ساختمان متروپل برای جبران خسارت‌های وارده خبر می‌دهد و معلوم نیست که تکلیف مشارکت شهرداری آبادان چه می‌شود.

اینکه چطور نمی‌توان تعداد کارکنان و کارگران فعال در هلدینگ عبدالباقی را به عنوان یک شرکت خصوصی پیمانکاری از طریق نهادهای ذیربط اعلام کرد تا به آمار صحیح کارگران مفقودی این برج رسید، یکی دیگر از ابهامات ماجراست و شاید به همین خاطر دستگاه قوه قضائیه کشور مستندات ارسالی مدیران استانی را کافی ندانست و به طور خودجوش کمیته‌ای را برای بررسی این موضوع تشکیل داده است.

«غلامرضا شریعتی» استاندار اسبق خوزستان نیز با ارسال نامه‌ای به رئیس جمهور اعلام کرده که برخی از مدیران این دولت می‌خواهند با سرپوش گذاشتن به ناکارآمدی خود از آب گل‌آلود متروپل ماهی تسویه حساب سیاسی بگیرند.

بازار شایعات هم از ابتدای بروز فاجعه داغ بود چون یک ستاد اطلاع‌رسانی منسجم و دارای محلی مشخص وجود نداشت؛ مسئولان به صورت غیرمنظم آن هم جلوی ساختمانی لرزان که سازه سالم آن ایمن نبوده و حالا سازه نیمه کاره‌اش ترس از فروریختن را تداعی می‌کند، به سوالات خبرنگاران پاسخ می‌دادند.

هر چند فرماندار آبادان به عنوان سخنگوی حادثه متروپل تعیین شد ولی اخبار از منابع رسمی مختلفی منتشر می‌شد که این امر از نبود مدیریت بحران فاجعه متروپل در بخش اطلاع‌رسانی پرده بر می‌داشت.

یکی دیگر از موارد مهم در زمینه فاجعه متروپل نیز فعالیت کارگاهی و وجود کارگران ساختمانی و مهندسان مختلف در این برج است؛ اینکه چرا با وجود نیمه کاره بودن سازه اما مالکان یا مستأجران کسب و کار خود را با ساخت بخشی از واحدها و آن هم با پرداخت ارقام سنگین شروع کرده‌اند.

هیچ گزارشی هم از تعداد دقیق طبقات و علت فشار سنگین بتُن‌های بدون ستون به کار گرفته شده در این برج اعلام نشده است و همچنین معلوم نیست چرا مالک برج در ساعات باقیمانده به ریزش ساختمان نسبت به تخلیه واحدها حتی به صورت موقت اقدام نکرده است؛ مالک قصد استحکام بخشی سازه برای جلوگیری از ریزش برج را داشته ولی این موضوع را مانعی برای حضور افراد بسیار نمی‌دانست.

پرتاب شدن سنگ از ساختمان برج به سمت آزمایشگاه، اختلال برق و حتی به سختی بسته شدن کرکره برقی مغازه‌ها همه و همه هشدارهایی بود که با بی توجهی از کنار آن رد شدند؛ این در حالی است که اگر به این زنگ‌های خطر توجه می‌شد، حضور افراد حتی یک دقیقه در آن ساختمان ناایمن ادامه نمی‌یافت.

تابلوی هلدینگ عبدالباقی بر سر در بسیاری از ساختمان‌های دیگر شهر آبادان جا خوش کرده و معلوم نیست استاندارد ساخت و ساز برای آنها رعایت شده یا نه ولی در این میان افرادی هستند که هنوز هم از کارهای خوب عبدالباقی در کنار این جنایت یاد و با انتشار کلیپ در فضای مجازی برای او طلب آمرزش می‌کنند.

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار