شهردار شاعری شهرداری بدون تبلیغ، شهرداری مظلوم

سعیدآژده
تاریخ انتشار: شنبه 15 شهریور 1399 | 00:04 ق.ظ
شهردار شاعری شهرداری بدون تبلیغ، شهرداری مظلوم زمان مطالعه: ۲ دقیقه نخبگان – سعیدآژده : سال هاست شاعری بدون مصاحبه و گفتگو فقط کار میکند… تخریبش نمودند، تحقیرش کردند و سنگش زدند ولی او در سکوت فقط کار کرد و کار کرد و کار… سالهاست او بدون هیچ تبلیغ و مبلغ پیش می رود سالهاست بدون روابط عمومی ست از بدو ورود حتی روابط عمومی اش […]
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

نخبگان – سعیدآژده : سال هاست شاعری بدون مصاحبه و گفتگو فقط کار میکند… تخریبش نمودند، تحقیرش کردند و سنگش زدند ولی او در سکوت فقط کار کرد و کار کرد و کار…
سالهاست او بدون هیچ تبلیغ و مبلغ پیش می رود سالهاست بدون روابط عمومی ست
از بدو ورود حتی روابط عمومی اش در انحصار پیشینیان بود و بعد هم کسانی که امدند آنطور نتوانستند یا نخواستند برایش حق مطلب ادا کنند…

شاعری مظلوم است ، آنطور که حتی از خودش هم دفاع نمیکند! یا اسباب بیان ندارد یا اسباب آزارش میشوند و تا میخواهد جلو بتازد گاه دست‌هایی در شهر و شورا برایش شر می شوند!
خیلی ها چشم موفقیت اش را ندارند خیلی ها چشم بزرگی اش را ندارند
خیلی ها موفقیت شهر را با او نمیخواهند خیلی ها چشم پیشرفت شهرشان را ندارند
وگرنه اینقدر شاعری را در سکوت نمیخواستند وگرنه سنگ اش نمی زدند وگرنه یک شاعری پیشرفته را نمیخواهند!

شاعری کارهای تاثیرگذاری را در زمان زمام خویش بر شهرداری انجام داد او شور و شوق جوانی را در شهر تزریق کرد و مدیران پیر و‌کمکار گذشته در شهرداری را یکی یکی عوض و سیستم شاداب و جوانی را به شهر تزریق نمود.

او آسفالت محله به محله را در دستور کار قرار داد و داشت از اهواز پیر و چروک یک اهواز نو و تازه می ساخت که دست‌هایی سنگش زدند و جلو هرگونه تبلیغ او را گرفتند / تبلیغ کجا بود؟!
دشمنانش دوست نداشتند وی با مردم و رسانه ها ارتباط داشته باشد و پیشرفت شهردار جوان را بر نمی تافتند!
آنها هرگونه پیشرفت شهر با شاعری را خلاف دیدگاه خود میدانند و برای همین و پس از آن سالهاست که شاعری سکوت کرده و سخن نمی گوید!

شاعری دست روی گره کوری گذاشت که خیلی ها از باز کردن آن با دست که هیچ بلکه با دندان هم اکراه داشتند!

شاعری به جنگ با قدرت شتافت او گردن شرکت متمول و پر قدرت کیسون را شکست و چرخ شکسته ی توسعه شهر را به حرکت وا داشت…

شاعری قطار شهری را به ریل توسعه بازگرداند و خود همچنان سکوت کرده است
شاعری سالهاست که سخن نمیگوید سالهاست که روابط عمومی و سخنگو ندارد او سالهاست بی مدافع است ولی در قلب شهر محبوب است و محبوب خواهد ماند!

وارطان سخن نگفت،

چو خورشید

از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت

وارطان سخن نگفت

وارطان ستاره بود:

یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت.

وارطان سخن نگفت

وارطان بنفشه بود:

گل داد و

« زمستان شکست » : مژده داد

و رفت…

سعیدآژده
سه دقیقه بامداد شنبه ۱۵ شهریور ۹۹ اهواز زیتون کارمندی

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار