احمدرضا احمدی به شعری رسید که مورد تایید نیما و شاملو بود

تاریخ انتشار: سه شنبه 30 اردیبهشت 1399 | 20:58 ب.ظ
احمدرضا احمدی به شعری رسید که مورد تایید نیما و شاملو بود زمان مطالعه: ۵ دقیقه هرمز علیپور گفت:‌ احمدرضا احمدی به نوعی از شعر رسید که هم مورد نظر نیما و هم مورد نظر شاملو و هم مورد تایید طبیعت نانوشته کلام بود. به گزارش نخبگان و به نقل از(ایبنا)، ۳۰ اردیبهشت برای اهالی ادبیات عطر و بوی دیگری دارد؛ در این روز از خانه که خارج می‌شویم، بوی شمعدانی […]
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

هرمز علیپور گفت:‌ احمدرضا احمدی به نوعی از شعر رسید که هم مورد نظر نیما و هم مورد نظر شاملو و هم مورد تایید طبیعت نانوشته کلام بود.

احمدرضا احمدی به شعری رسید که مورد تایید نیما و شاملو بود

به گزارش نخبگان و به نقل از(ایبنا)، ۳۰ اردیبهشت برای اهالی ادبیات عطر و بوی دیگری دارد؛ در این روز از خانه که خارج می‌شویم، بوی شمعدانی کل خیابان را پر کرده و این طور می‌شود حدس زد که در زادروز شاعر شمعدانی‌‌ها، احمدرضا احمدی قرار داریم. شاعری که این روزها بیشتر وقت‌اش را در خانه می‌گذراند، شعر می‌نویسد، نقاشی می‌کشد و فیلم می‌بیند. اگر طبق روال هر سال می‌خواستیم رفتار کنیم باید به سراغ او می‌رفتیم تا ببینم نخستین روز هشتاد و یک سالگی چه حال و هوایی دارد اما امان از کرونا که همه چیز را محدود کرده است؛ از این رو از خیابان جردن تهران و ساکن کرمانی‌اش به کرج و سواحل جنوبی می‌رویم تا با هرمز علیپور، شاعر پیشکسوت کشورمان درباره احمدرضا احمدی صحبت کنیم.

هرمز علیپور در ابتدای صحبت‌های خود با اشاره به جایگاه مقام احمدرضا احمدی در شعر معاصر گفت: من در این مدت ۵۵ سال شاعری، مثل هر شاعر جوانی در آغاز دوست داشتم، بزرگان و پیشکسوتان شعر را ببینم؛ چراکه از این اتفاق خوشحال می‌شدم و از طرفی باعث افتخار هم بود. البته این سنت هنوز هم رایج است. اما دیدن احمدرضای عزیز (مخصوصا می‌گویم عزیز ) برای من حسابش جدا بود، از این بابت که این آدم را علاوه بر شاعر بودنش دوست داشتم و دارم. او شاید جزو معدود گنجینه‌های شعری باشد که به دوستی و ارادت و محبتی که به من دارد، افتخار می‌کنم.

وی ادامه داد: زمانی که شاعری را شروع کردم، بیشتر، انگیزه‌های سیاسی، انقلابی و مبارزاتی داشتم؛ اما از نگاه زیباشناختی، در واقع نگاه‌ام معطوف‌ به شعرهای متفاوت و آوانگارد و متمایز بود؛ از جمله احمد احمدی.

این شاعر جنوبی در توضیح دلایل علاقه‌اش به احمدرضا احمدی گفت: در آن زمان وقتی من با شاعر هم دوره خودم صحبت می‌کردم،‌ همه از من سوال می‌کردند که احمدرضا نه شاعر سیاسی و نه متعهد است، پس  تعلق خاطر تو نسبت به او  چیست؟ دوستان این حرف‌ها را می‌زدند اما من خوب به خاطر دارم که کتاب «طرح» او روی من چقدر تاثیرگذار بود. بعد از این کتاب نیز دفتر «من فقط سفیدی اسب را گریستم» آمد، به قدری شوق داشتم که چند جلد از این کتاب را گرفتم؛ یادش بخیر چقدر هم شیک چاپ شد و عکس احمدرضا روی جلد آمده بود. من در شعر احمدرضا نکاتی را می‌دیدم که خیلی به دلم می‌نشست.

وی ادامه داد: این‌ها گذشت تا با هم دوست و رفیق شدیم؛ در همان دوران به محل کار او و منزلش می‌رفتم تا با او دیدار کنم و از صحبت کردن با او لذت ببرم. باور کنید که دقایقی که در کنار احمدرضا گذشت جزو عمرم محسوب نمی‌شود. دو شاعر بودند که هر وقت به تهران می‌آمدم (غیر از بچه‌های جوان‌تر) حتما باید به دیدنشان می‌رفتم که یکی زنده‌یاد بیژن جلالی و دیگری احمدرضا احمدی بود. هر کلام این افراد برای من بسیار آموزنده بود.

علیپور، احمدرضا احمدی را یکی از نوابغ شعر معاصر می‌داند و ادامه می‌دهد: اگر بخواهیم به دلایل علاقه‌ام به احمدرضا احمدی اشاره کنم. باید به این بیت سعدی بپردازم که می‌گوید: «تو اول بگو با کیان دوستی/ پس آنگه بگویم که تو کیستی» تاکید فروغ روی احمدرضا و ارتباط تنگاتنگ احمدرضا با سپهری، نشان می‌داد که قطعا او هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد که این دو بزرگوار روی شعرهای او تاکید دارند.

وی ادامه داد: احمدرضا شاعری است که تخیل فوق‌العاده‌ای دارد و کودکی در او غوغا می‌کند و شاعری است که سختی زیاد کشیده است. من کارهای او را دوست می‌داشتم و همچنان هم دوست دارم. او به قدری توانمند یک نگاه یا تفکر یا تصویر را مطرح می‌کند، که حتا شاید ایراد نحوی هم داشته باشد اما به دل می‌نشیند و دل دیگر سراغ آن ایرادات نمی‌رود.

این شاعر پیشکسوت، احمدرضا احمدی را شاعری جسور می‌داند و می‌گوید: من جسارت احمدرضا را و اینکه از خودش شروع کرد، دوست داشته و دارم. در گروه ادبی «ترفه» بیش از هزار و ۵۰۰ شاعر شعر می‌نوشتند ولی در نهایت احمدرضا احمدی بود که از خودش شروع کرد و به خودش هم ختم شد و به اعتقاد من او به نوعی از شعر رسید که هم مورد نظر نیما و هم مورد نظر شاملو و هم مورد تایید طبیعت نانوشته کلام بود.

وی افزود: احمدرضا هیچ وقت قانع نیست، درست مثل شاملو که در اواخر عمرش می‌گفت: من تازه شعر نوشتن را یاد گرفته‌ام. این در حالی است که به قول زنده‌یاد گلشیری، متاسفانه خیلی از شاعران و نویسندگان ما دچار جوانمرگی می‌شوند؛ چراکه با چاپ یک کتاب و تشویق شدن و چهارتا تعریف و تمجید زود قانع می‌شوند.

علیپور با اشاره به دلایل استقبال از شعر احمدرضا احمدی گفت: اگر بخواهیم درباره استقبال از شعرهای احمدرضا صحبت کنیم باید بگویم که به دلیل سادگی و شاعرانگی بیش از حد، مردم و حتی مخاطبان جدی ادبیات احمدرضا را دوست دارند. ممکن است خیلی به دنبال نظریات جدید و مدرن، مسائل متنی و بینامتنی و بیرون متنی باشند و اگر چنین چیزهایی در شعر احمدرضا نیست ولی حرف زدن معمولی او نیز شبیه شعر شده و به یک نوع شعر رسیده است که مخصوص خودش است و به واقع تعریف ناپذیر است. گاهی وقت‌ها تشخیص حرف معمولی و شعر برخی شاعران که به مهارت می‌رسند، کار بسیار دشواری است و من فکر می‌کنم که وضعیت احمدرضا احمدی نیز به همین شکل است.

وی ادامه داد: احمدرضا با کسی کاری ندارد و کار خودش را می‌کند. من فقط نقل می‌کنم که مرحوم اخوان درباره جریان «موج نو» احمدرضا گفت: «ما تازه داشتیم نیما را جا می‌انداختیم که هنوز هیچی نشده این آقا از کرمان آمد و موجی راه انداخت.» او احمدرضا احمدی را می‌گفت. احمدرضا کارش را بلد بود اما برخی‌ها بودند که می‌خواستند با این نگاه احمدرضا، ضعف مادرزادی یا ناشاعر بودن‌شان پنهان کنند و از طریق رها کردن همه چیز و نوشتن نثر، خودشان را شاعر معرفی کنند.  مردم در طول ۱۰۰ سال اخیر نشان دادند که شاعرانی را می‌پسندند که مستقل باشند و اهل توسل به دسته و گروهی نباشند. احمدرضا این ویژگی‌ را داشت.

علیپور در پایان با ذکر خاطره‌ای گفت: یکی از ویژگی‌های جذاب احمدرضا طنز اوست که هر کدام از دوستانش را آن طور که در ذهن دارد صدا می‌زند. مثلا اگر بخواهد درباره من صحبت کند و به طرف مقابل بفهماند که منظورش کیست، می‌گوید: «این پسره هست کوتاه قدِ که همش سبیل است» این طنز او خیلی دلنشین است و فقط از خداوند می‌خواهم که او را برای ما حفظ کند.

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار