چراغ را بدست می گیریم چرا که خانه سخت تاریک است!/نوشتاری از سعید آژده

برادر و استاد عزیزم درودسید بزرگ سلام

نامه ات را خواندم با بغض و با اشک خواندم

درد دل من و درد دل تمام همنسلان من بود

آری با شما موافقم  که فروغ چه زیبا سرود:

« پرنده مردنی ست …….\پرواز را به خاطر بسپار….»

♦️پیام شما سوگسرود همه همنسلان من بود… نسل سوخته ی دهه ۶۰ که عوامل اصلی آنان هر که باشد باید محاکمه شوند…!

آنان که استان مرا به این روز رساندند و کشاندند بابد در پیشگاه حق و حقیقت و وجدان های بیدار مردمی محاکمه شوند….

▪️اف بر آنان باد…. کمسوادی از چهره شان می بارد و ژست “دانای کل” بخود میگیرند!

▪️چقدر صبور بودی سید!

تمام این سالها که من می نوشتم و مرا به صبوری دعوت می نمودی پس چه شد یکباره بر آشفتی… می دانم! می دانم!

✅تمام این سالها را صبورانه طی کردی و به یکباره جام وجودت لبریز از نامردی ها و نامرادی ها گشت….

پیام تو اکنون پیش چشم من و همه همنسلان من است او را مشق می کنم…. مشق شب اکنون من است…. لغت به لغت او را دریافته ام و در می یابم و

پذیرفته ام آنان که استان مرا به این روز انداخته اند هرگز عاقبت به خیر نخواهند شد!

◾️چقدر صبور بودی سید!

وقتی با تمام عصبیتم بر می آشفتم از وضع موجود و تنها این تو بودی که با حرفهایت برایمان شفاعت آخر بودی…..

آراممان می نمودی اما چه شد یکباره شکستی!؟

همچون کاوه بر دستگاه ضحاک فریاد برآوردی

تو از نسل کاوه و فریدونی تو از نسل اصیل آریایی ترین آدمان این عالمی که اکنون وضع موجود را دوام نمی اوری….

✅ چه بر استان ما آمده ست!؟ چه شده است که شایسته ترین جوانان اعتدال و اصلاحات پشت دیوار بزرگ بی عدالتی قربانی گشته اند آن هم در هنگامه ی دولت عزیزی که خودمان در خوزستان مسببین برتری اش بودیم…

نه! به یقین نه دکتر روحانی عزیز و نه خاتمی نازنین از وضع موجود خوزستان رضایتی ندارند اما مشکلات اقتصادی امروز ایران سبب گشته است توانشان را روی موضوعات مهم ملی بگذارند اما وااسفا که خوزستان مغفول مانده است این میان…..

خوزستان این میان معصوم مانده مظلوم مانده مغفول مانده…..

✅اما ما فرزندان شعر و صداییم…. فرزندان حماسه و هستی شناسی  فرزندان بیدار این نسل ماییم …

ما تاریکیهای امروز را مبدل به روشنایی فردا خواهیم کرد

♦️ما فقر را مبدل به فرهیختگی می کنیم.  ….ما از جاده های پر پیچ و صعب تاریخ ، هوشمندانه و صبور خواهیم گذشت و به فردا خواهیم گفت پیام امروز را!

چراغ را بدست می گیریم

و با دستانمان آرام آرام می نویسیم

تا از تقویم و تاریخ آهسته بگذریم

چراغ را بدست می گیریم

چرا که خانه سخت تاریک است…

ما اما به فردا خواهیم رسید

با دستانی از مهر

جوانه خواهیم زد

چرا که هنوز هم در این خاک ریشه داریم

◾️ سعیدآژده / دوشنبه ۲۹/۵/۱۳۹۷ اهواز زیتون کارمندی

۳۸ دقیقه بامداد