موضوعات داغ

وقتی مرزها عقب می روند تا قلب ایران نلرزد

نوشتاری از آذین بهرامی

سحرگاهی دیگر اما نه شبیه سحرهای دوران جنگ در خوزستان؛ این‌بار آژیرها در سوسنگرد و شوش خاموش ماندند و موشک‌ها در جای دیگری فرود آمدند. جای کسانی که مدّتی‌ست سودای حمله به ایران را در سر می‌پرورانند.
حالا معنای امنیت از خیابان‌های خرمشهر فراتر رفته و از آسمان سرزمین‌های اشغالی روایت می‌شود. این تغییر مکان در صحنه‌ی دفاعی از یک تصمیم ساده نمی‌آید از تجربه‌ای تاریخی و پرهزینه شکل گرفته است.
در خوزستان امنیت را با کتاب و تعریف‌های تئوریک یاد نگرفته‌ایم.
ما امنیت را با بوی خاک گرم و خون تازه، با صدای جیغ مادران و بدرقه‌ در تاریکی‌های جبهه آموخته‌ایم. ما در جنگ زیسته‌ایم و حالا خوب می‌دانیم که اگر در خاک دیگران نجنگی جنگ دیر یا زود به خانه‌ات می‌رسد.
ما خاطره‌ی تلخ تأخیر در واکنش را داریم؛ همان روزهایی که دشمن از مرز گذشت و جنگ تا کوچه‌های‌مان آمد. امروز دیگر آن اشتباه را تکرار نمی‌کنیم. دفاع در عمق، برای ما یک دکترین روی کاغذ نیست یک ضرورت استراتژیک است. کسانی که از کیلومترها دورتر و از پشت میزهای تحلیلی مخالفت با اقدام فراسرزمینی می‌کنند شاید لحظه‌ای صدای سقوط موشک در کنار خانه‌شان را نشنیده باشند. در این منطقه امنیت یک فرایند دائم است نه وضعیتی موقت.
در برابر رژیمی که پایه‌اش بر اِشغال و ترور است باید ایستاد، آن هم نه با تأخیر. نمی‌شود منتظر شلیک از تل‌آویو ماند و تازه بعد دنبال آدرس‌اش در تهران گشت ؛ باید پیش‌دستانه تهدید را در نطفه خفه کرد قبل از آن‌که جان بگیرد.
ایران ِامروز در جستجوی آرامش است و نه جنگ امّا آرامشی که با ترس و مماشات خریده شود هیچ‌وقت دوام نمی‌آورد.
سیاست دفاع فعال ما نه از سر ماجراجویی که حاصل درک دقیق از معادلات منطقه‌ای و تجربه‌ی پرهزینه سال‌های نه‌چندان دور است.
در خوزستان ما به خوبی می‌دانیم که اگر پهپادی در سواحل مدیترانه پرواز می‌کند یا موشکی در عمق سرزمین‌های اشغالی فرود می‌آید از سر تجاوز نیست از سر صیانت است. این دفاع، دفاع از جغرافیایی است که عمق استراتژیک آن مرز نمی‌شناسد.
جوانانی که امروز به عنوان مستشار و مدافع در سرزمین‌های دیگر حاضرند حامل یک پیام‌اند: دیگر قرار نیست آتش جنگ، بار دیگر دامن خرمشهر و سوسنگرد را بگیرد. ایران را باید پیش از مرزها در دل تهدیدها، محافظت کرد.
خوزستان تنها یک نقطه بر نقشه نیست صدای بیدار یک حافظه‌ی جمعی است. زخمی است که هنوز تازه است. ما اینجا، جایی که هنوز خاکش بوی جنگ می‌دهد تنها یک راه پیش رو داریم: باید دشمن را پیش از آنکه به خانه‌ات برسد در خانه‌اش متوقف کنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا