سعید آژده:

در ادبیات مَجازی هم مُجاز نیستیم

تاریخ انتشار: یکشنبه 11 تیر 1396 | 18:58 ب.ظ
در ادبیات مَجازی هم مُجاز نیستیم زمان مطالعه: ۸ دقیقه سعید آژده گفت: ادبیات معاصر باید به شکل علمی دنبال شود. راجع به ادبیات کلاسیک هم اگر قضاوتی شده باشد قضاوتی است که مکتوب شده‌ و قبلا مورد تحلیل قرار گرفته‌ است.  به گزارش نخبگان ، این شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خوزستان خاطرنشان کرد: در حقیقت از ورود نیما […]
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

سعید آژده گفت: ادبیات معاصر باید به شکل علمی دنبال شود. راجع به ادبیات کلاسیک هم اگر قضاوتی شده باشد قضاوتی است که مکتوب شده‌ و قبلا مورد تحلیل قرار گرفته‌ است. 

به گزارش نخبگان ، این شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خوزستان خاطرنشان کرد: در حقیقت از ورود نیما به ادبیات و با ظهور او ادبیات معاصر ما به وجود آمد. اگرچه قبل از نیما کسانی چون جعفر خامنه‌ای، کسمایی و غیره نیز شعر نو می‌سرودند ولی نیما با سرایش منظومه “افسانه” و با معیارها و مشخصه‌های خاص خود توانست شعر نو را آغاز کند. با توجه به این‌ که نیما با جریان‌های ادبی به خوبی آشنا بود توانست ظرفیت‌هایی را به شعر ما معرفی کند که بعدها به نام شعر نیمایی مطرح شد.

 تعداد معدودی از ادیبان و شاعران ما تحصیلات دانشگاهی داشتند

وی ادامه داد: ادیبان و شاعران ما، به جز معدودی هم ‌چون اخوان‌ثالث و قیصر امین‌پور که تحصیلات دانشگاهی داشتند، بقیه جزو کسانی بودند که بنا به دلایلی دانشگاه نرفتند. شاید به خاطر این‌ که یا اصلا دانشگاه را قبول نداشتند و یا ترجیح می‌دادند خودشان استاد خودشان باشند و ادبیات را به شکل عمقی و شخصی بررسی کنند. در واقع مساله استاد خود بودن بیش‌تر در آثار شاعران ما به خصوص کلاسیک‌ها پیدا بوده و هست.

گاهی نگاه به شعر معاصر کلیشه‌ای و سلیقه‌ای می‌شود

او اظهار کرد: اساتید ما وقتی ادبیات معاصر را مورد تحلیل قرار می‌دهند باید به تمام جهات توجه داشته باشند و بدانند که می‌خواهند در چه مسیری قلم بزنند، نقد کنند و اظهار نظر کنند.

این شاعر خاطرنشان کرد: متاسفانه گاهی نگاه به شعر معاصر کلیشه‌ای و سلیقه‌ای می‌شود. اگر این نگاه سلیقه‌ای نشات گرفته از علمی‌نگری و زیباشناختی باشد مشکلی نیست اما این سلیقه‌ها بیش‌تر از حب و بغض‌ها سرچشمه می‌گیرد و باعث می‌شود که اساتید ما در نقد و بررسی‌هایی که انجام می‌دهند بیش‌تر به خاطره‌گویی روی ‌آورند.

 مدرسان ادبیات مطالعات خود را به روز کنند

وی توضیح داد: یکی از دلایل گریزان بودن شاعران ما از دانشگاه نگاه ضعیف مدرسان ادبیات است. مدرسان ادبیات همان ‌طور که در ادب کلاسیک تحصیل کرده‌، مطالعه کردند و مدرک گرفتند باید مطالعه‌شان را امروزی‌تر کنند. البته آن‌ها هم تا حدی مقصر نیستند چراکه این مساله به فضاهای آموزشی محدود در کتاب‌های دانشگاهی برمی‌گردد. به اعتقاد من ادبیات معاصر در واحدهای دانشگاهی غریب افتاده است.

دقت به ادبیات معاصر در وبلاگ‌ها بسیار خوشحال‌کننده است

او، با بیان این ‌که برخی پایان‌نامه‌ها به ادبیات معاصر می‌پردازند، یادآور شد: من پایان‌نامه‌ای در دانشگاه دزفول مطالعه کردم که نقدی به شعر احمدرضا احمدی داشت و بسیار پایان‌نامه خوبی بود. در وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها نیز به ادبیات معاصر پرداخته می‌شود که این بسیار خوشحال‌کننده است. مثلا کسی چون دکتر تسلیمی گذاره‌هایی بر شعر معاصر و گذاره‌هایی بر داستان معاصر منتشر کرده که نشان می‌دهد نگاه دانشگاهی ما در حال رشد است.

نیما هنوز توسط منتقدان ما شناسانده نشده است

آژده، با بیان این که ما در دوره گذار هستیم، تصریح کرد: ما در دوره‌گذار از شعر نو، انقلاب شعری که نیما به وجود آورد و سبک‌ها و جریان‌های ادبی که بعد از نیما شکل گرفت هستیم.

این شاعر تاکید کرد: همان ‌طور که عمر شعر نو به یک قرن نمی‌رسد ما این حق را به دانشگاه‌ها می‌دهیم که آن‌ چنان به شعر نو نپردازند. با توجه به این ‌که در مرحله گذار و گذر هستیم باید با شناخت پیشروان شعر معاصر به جریان‌های بعد از آن دقت شود چون به جرات می‌توان گفت که نیما هنوز توسط منتقدان ما نه به شاعران و نویسندگان ما که قشر خاص هستند و نه به عوام شناسانده نشده است.

مردم هنوز با اشعار مشیری بیش‌تر ارتباط برقرار می‌‌کنند

او در ادامه اظهار داشت: مردم ما هنوز با شعرهای فریدون مشیری بهتر ارتباط برقرار می‌کنند. در حالی که فریدون مشیری هرگز نمی‌تواند پیشرو باشد و حتی اخوان. چون شعر مشیری حتی از لحاظ زبان‌شناسی دست سوم محسوب می‌شود. هر چند که این موضوع انکار زحمات مشیری نیست ولی ما از بزرگان شعر نو پنج تن معروف داشتیم که مشیری جزو این پنج تن محسوب نمی‌شود.

وی یادآور شد: شاعرانی چون حمید مصدق، گلچین گیلانی و افرادی دیگر در مقابل اشعار شاملو و نصرت رحمانی درجه سوم محسوب می‌شوند ولی باز با آن‌ها ارتباط بهتری برقرار می‌کنند. البته من نصرت رحمانی را خیلی مدرن می‌بینم چه برسد به شعر احمدرضا احمدی یا حجم‌گرایی که یدالله رویایی و حجم‌گرایان به وجود آوردند.

شعر مدرن ایران وام‌دار هوشنگ چالنگی است

این شاعر اظهار داشت: یاد می‌کنم از بزرگ شعر جنوب هوشنگ چالنگی چراکه شعر مدرن ایران بدون تردید و بدون دغدغه وام‌دار او است و بعد هم شاعران موج ناب. زیرا بعد از موج ناب هر تغییر و تحولاتی که صورت گرفته جز تکرار چیزی نبوده و هنوز هم وقتی می‌خواهیم مثال بزنیم باید از همان پنج شاعر شعر موج ناب یاد کنیم. البته وقتی از این پنج شاعر نام می‌برم فقط شعر آن‌ها را می‌گویم و هرگز شخصیت فردی، سیاسی، اجتماعی، دل‌بستگی‌ها و دل‌مشغولی‌هایی که به احزاب زمان خودشان داشتند برای من مهم نیست. این شاعران هر تفکراتی که داشته باشند برای من قابل احترام هستند.

هنوز مرجع و ملجا ما پنج شاعر موج ناب هستند

او توضیح داد: هر چند که شعر جنوب در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ حرف‌های زیادی برای گفتن داشت و شاعران و نام‌های زیادی را به ادبیات ما معرفی کرد اما هنوز بعد از موج ناب قرار دارد و مرجع و ملجا ما همان پنج نفر هستند که شعر هر کدام از آن‌ها به صورت شخصی ابعاد متفاوت و متنوعی دارد.

شاعران دهه‌های گذشته بسیار مدرن‌تر از امروز هستند

آژده، با اشاره به این ‌که جوانان دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بسیار مدرن‌تر بودند، بیان کرد: چون مسجد سلیمان آن دهه‌ها یکی از شهرهای صنعتی و مدرن ایران بود کتابخانه بزرگی داشت که از کتاب‌های روز دنیا بهره می‌برد و از سینمای روز دنیا هم بهره‌مند بود.

او خاطرنشان کرد: شهرهایی چون مسجد سلیمان و آبادان از شهرهای مدرن و صنعتی بودند و اگرچه محدودیت داشتند ولی بازهم می‌گویم که آن‌ها مدرن‌تر از امروز بودند.

باید به شعر نگاه جامعه‌شناسانه داشته باشیم

او توضیح داد: وقتی می‌خواهیم شعر را مورد پردازش قرار دهیم باید نگاه روان‌شناختی و جامعه‌شناسی به آن داشته‌ باشیم. ما نمی‌توانیم راجع به ادبیات صحبت کنیم ولی نگاه جامعه‌شناختی به آن نداشته باشیم و به این قضیه که مردم دهه ۴۰ در مسجدسلیمان و شاعران دهه ۵۰ از چه نوع ساختار و بافتار معیشتی خاصی برخوردار بودند نپردازیم.

شاعران موج ناب هنوز هم می‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند

آژده تصریح کرد: فضای موجود در شعر من هم مثل بقیه دوستان و بچه‌های شعر موج ناب یک نوع ترکیب بین مدرنیته و سنت است. اغلب ما بختیاری هستیم، نوعی فضای سنتی را تجربه کرده‌ایم و طبیعت و ناتورالیسم بر ادبیات و شعر ما حاکم بود. در نتیجه ترکیب آن با مدرنیته چیزی را ارایه می‌دهد که در کار اکثر شاعران ما یافت می‌شود. این هرگز یک دفاع شخصی نیست بلکه یک نگاه علمی است که اغلب منتقدان بزرگ معاصر ما به آن اشاره کرده‌اند.

او بیان کرد: شخصیت بزرگی مثل منوچهر آتشی که پرچم‌دار شعر جنوب و نیمای شعر جنوب محسوب می‌شود برنوشتی راجع به تمام شاعران ناب‌سرا در دهه ۵۰ خورشیدی در مجله تماشا داشت. شاعران موج ناب بسیار تاثیر‌گذار بودند و این تاثیر را هرگز نمی‌شود انکار کرد نه تنها در شعر من بلکه در شعر امروز خوزستان چون تمام این شاعرانی که آمدند دنباله‌رو شعر ناب بودند و هنوز هر حرکتی که در شعر جنوب و خوزستان اتفاق می‌افتد باز هم شاعران موج ناب و مسجدسلیمان می‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند. امروزه شخصیت‌هایی مثل هرمز علی‌پور و یارمحمد اسدپور در خوزستان و سیدعلی صالحی در پایتخت حرف اول را در کشور می‌زنند.

این شاعر با یاد کردن از زنده‌یاد سیروس رادمنش گفت: شعر او خاص‌تر از همه هم‌دوره‌ای‌های خودش بود و حتی مدرن‌تر از نوپاترین و با تجربه‌ترین شاعران امروز ایران بوده است.

در خوزستان شاعران و کسانی که آثارشان چاپ می‌شود زیاد است

وی، در پاسخ به این سوال که چرا شاعران تمایل به چاپ کتاب ندارند و یک ناامیدی در کارهای‌شان دیده می‌شود، تصریح کرد: هر جا که ما از ادبیات معاصر و مدرن صحبت می‌کنیم ادبیات جنوب مخصوصا در خوزستان مورد توجه قرار می‌گیرد. ادبیات امروز ما در چند نقطه بیش‌تر خلاصه نمی‌شود مثل شاعران شمال که در زادگاه نیمای کبیر و شاعران جنوب در زادگاه منوچهر آتشی و حتی شاعران شیراز و تعدادی پایتخت‌نشین که البته آن‌ها هم مهاجر هستند. در دیگر شهرها هم شاعرانی هستند ولی به شکل یک نفر یا دو نفر ولی در خوزستان کثرت نام‌ها و شاعرانی که هر روز آثارشان چاپ می‌شود و مورد توجه قرار می‌گیرد زیاد است.

فضا برای شاعران مناسب نیست

وی عنوان کرد: ضعف در نشر و پخش معضلی است که بیش‌تر شاعران از آن می‌نالند. چرا باید شعر معاصر و کتاب‌های ما در انحصار چند نام باشد؟ چرا بر شعر سرمایه‌گذاری نمی‌شود؟ چرا شاعر باید بابت کتاب هزینه کند و بعد از این‌ که پول را داد آن را روی دست عرضه کند؟ این ضعف بسیار بزرگی است.

این شاعر اظهار داشت: این ضعف بزرگ در نشر و پخش باعث شد تا ما تمایل به چاپ کتاب نداشته باشیم چون فضا مناسب نیست. ولی این بدان معنا نیست که ما کار نمی‌کنیم. ما کار داریم ولی حقیقت امر این است که ما نباید به ناشر التماس کنیم و به دنبال او باشیم بلکه ناشر باید شعرشناس و شاعرشناس باشد. تا زمانی که این فضا در ادبیات معاصر ما به وجود نیامده همین بی‌تکلیفی و بی‌تکلفی و این بی‌ارادگی و بی‌روحیه‌گی وجود خواهد داشت که به شدت آزاردهنده است.

بهتر نبود پیمان‌کار می‌شدم؟

آژده توضیح داد: من شاعر وقتی که می‌بینم آثارم عرضه نمی‌شود از لحاظ روحی به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرم و دل‌زده می‌شوم از این ‌که چرا شعر می‌گویم؟ به چه قیمت؟ برای که و برای چه؟ و مثلا آیا بهتر نبود پیمان‌کار می‌شدم تا این‌ که شعر بگویم؟

در ادبیات مَجازی هم مُجاز نیستیم

این شاعر، در پاسخ به این سوال که آیا فضای مجازی توانسته است جای کتاب را پر کند، تصریح کرد: من فضای مجازی را بسیار مناسب می‌بینم و همین فضای مُجاز در ادبیات مَجازی برای ما مانده است و واقعا ما گاهی در این ادبیات مَجازی زیاد مُجاز نیستم و با بحران‌هایی روبه‌رو می‌شویم. اگر این فضاها و خبرگزاری‌ها نبودند ما تا به حال مرده بودیم. این‌ها ما را زنده نگه داشته‌اند. عملا من هر کسی را که می‌بینم بسیار بی‌روحیه است؛ از هوشنگ چالنگی گرفته تا جوان‌ترین شاعر امروز.

اگر به شاعران ما نان نمی‌دهید…

وی، با اشاره به این شعر سهراب سپهری «شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند»، گفت: حتی نیما هم بابت شعرش نان نخورد ولی حرف خورد. البته هستند کسانی که متشاعر هستند و بابت شعرهای نگفته‌شان پول می‌خورند. کم‌تر شاعری بوده که شعرش را خوب بخواند. اغلب شاعران ما فقط نوشتار قوی دارند و گفتار قوی ندارند.

این شاعر اظهار داشت: شاعری مثل احمد شاملو هم شعر قوی و تاثیر‌گذار و هم گفتار و صدای خوبی داشت. او نه تنها اشعار خودش را بلکه اشعار بسیاری از شاعران را در کتابی به نام “کوچه‌ بی‌انتها” تالیف و ترجمه کرده و بسیار خوب خوانده بود. ولی شاعران اصیل ما بابت شعرشان نان نخوردند بلکه حرف خوردند. اگر به شاعران ما نان نمی‌دهید حرف هم نزنید چون شاعران طبع‌ها و دل‌های نازکی دارند و بسیار هم شکننده هستند.

هر شاعری جای خودش را دارد

آژده، در سفارش به بزرگتر‌های شعر جنوب، گفت: قدر و منزلت و حرمت شعر خود را بهتر بدانند و شخصیت خودشان را بیش‌تر بشناسند و بپذیرند که هیچ‌ کس قرار نیست جای کسی را بگیرد و هر کسی جای خودش را دارد. همان ‌طور که نیما جای خودش را داشت و همین‌ طور جلال آل‌احمد، سیمین دانشور و احمد شاملو ولی همه این‌ها هم‌دوره بودند. حتی گاهی نیما دل‌زده می‌شد که چرا شاملو با نام کوچک صدا می‌کند ولی آن‌ چه که هست این است که هم شاملو ماندگار شد و هم نیما.

وی در این خصوص ادامه داد: شاعران بزرگتر بدانند که عمر و زندگی ما فناپذیر است.

از کارهای جمعی در شعر بپرهیزیم

این شاعر گفت: بیش‌تر به شعر و اصل هنر بپردازیم؛ فارغ از هرگونه ایسم‌ها و سبک‌ها و کارهای جمعی. شاعری چون هرمز علی‌پور که مسن‌ترین شاعر محسوب می‌شود بارها عنوان کرد که از کارهای جمعی به شدت بپرهیزید. با این ‌که او کار جمعی ناب را تجربه کرده بود ولی امروز به این نتیجه رسیده که باید به شکل فردی کار کند.

او یادآوری کرد: جریان‌هایی در دهه ۸۰ به وجود آمد که باعث کدورت خیلی از شاعران جنوب شد. شاعرانی که قبل از این‌ که شعرشان در یک چارچوب، زیر یک چتر، یک نام و جریان خاص ادبی قرار بگیرد دوستی خوبی با هم داشتند. دوستی آن‌ها، بعد از آن که زیر چتری توسط مرحوم سیروس رادمنش قرار گرفتند، به هم خورد و بعضی‌ از آن‌ها توبه‌نامه امضا کردند و بعضی‌ها توهین‌نامه نوشتند.

عاطفه جوادی /ایسنای خوزستان

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار