اجماع بعد از نظر شورای نگهبان ؛ اشتباه تاکتیکی / نوشتاری از ارسلان شهنی

تاریخ انتشار: یکشنبه 29 فروردین 1400 | 01:52 ق.ظ
اجماع بعد از نظر شورای نگهبان ؛ اشتباه تاکتیکی / نوشتاری از ارسلان شهنی زمان مطالعه: ۳ دقیقه حسب آنچه جبهه اصلاحات بیان کرده و تا کنون ملاک عمل قرار گرفته است ، انتخاب کاندیدای نهایی و البته عملا هر گونه اظهارنظر در مورد کاندیداها توسط این جبهه به زمان بعد از اعلام نظر شورای نگهبان موکول شده است. این تصمیم که بنظر می سد بر اساس معدلی از محدودیت ها از جمله […]
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

حسب آنچه جبهه اصلاحات بیان کرده و تا کنون ملاک عمل قرار گرفته است ، انتخاب کاندیدای نهایی و البته عملا هر گونه اظهارنظر در مورد کاندیداها توسط این جبهه به زمان بعد از اعلام نظر شورای نگهبان موکول شده است. این تصمیم که بنظر می سد بر اساس معدلی از محدودیت ها از جمله احتمال تاثیر هر انتخاب زودهنگامی بر رفتار شورای نگهبان ، جبهه مقابل و نیز محتملا افزایش اختلاف نظرهای درون جبهه ای گرفته شده است ، دارای اشکالات متعددی هست . اولا احصاء نظر و گرایش مجموعه جبهه اصلاحات (اعم از افراد و احزاب درون و بیرون ساختار آن ) و فعالان عمومی برای شورای نگهبان فارغ از نظر رسمی این مجموعه ، کاملا قابل رصد و برداشت است و نیازی به اعلام رسمی یا اولویت بندی نیست که آنها را هشیار کند و اگر قرار باشد این موضوع تاثیری احتمالی در تصمیم آنها داشته باشد فارغ از نظر رسمی جبهه ، قطعا لحاظ خواهد شد مانند آنچه گمانا در مورد رد صلاحیت مرحوم آیت الله هاشمی رخ داد.

‎اگر مبنا احتمال تخریب ها و نیز جهت گیری و تاثیر در اتحاد یا انفکاک جبهه اصولگرایان باشد نیز هم با استدلال بالا (دست بالای جبهه اصولگرایان در اشراف و اطلاع از مواضع و تصمیمات رقیب) و اینکه اصلاحطلبان فضای عمومی انتخابات را رها کرده و با پرداختن صرف به احتمالات رد و تایید کاندیداهای احتمالی ، عملا شبانه روز زیر بار توپخانه هواداران و کاندیداهای اصولگرا در تحمیل مشکلات اقتصادی موجود به دوش اصلاحطلبان قرارگرفته اند.

‎در حالیکه عملا بخش زیادی از مشکلات موجود بدلیل اعمال نگرش های کلان سیاسی و راهبردی اصولگرایانه در اداره امور عمومی کشور است و هواداران و کاندیداهای اصلاحطلب می توانستند ازین فرصت گفتکوی عمومی برای طرح مشکلات واقعی حوزه تصمیم گیری استفاده کنند.

‎ اما اگر واقعا دیدگاه این جبهه آن باشد که در نهایت پالایش شورای نگهبان مبنای تمرکز و رای و در نتیجه کاهش اختلاف نظرهای داخلی باشد این نکته مغفول مانده است که بعضا شورای نگهبان فارغ از زمان های قانونی با دلایل یا بهانه های مختلف می تواند اعلام نظر نهایی خود را به تعویق اندازد یا در تصمیمات خود تجدیدنظر کند .

‎لذا در مدت زمان اندک اظهار نظر نهایی این شورا تا انتخابات ، با وجود سردی و بی میلی جامعه نسبت به انتخابات و نارضایتی و مشکلات اقتصادی موجود که عمده آن متوجه پایگاه رای اصلاح طلبان است امکان اقناع نسبی و تشویق این پایگاه به حضور در پای صندوق رای به حداقل می رسد و این انفعال و بی عملی به ظاهر حساب شده ، به نفع جریان رقیب خواهد بود.

‎از طرفی اگر قرار است تکانه ای میان مردم به وجود آید بقینا با حضور هر شخصیت موثری (از جمله همان سید حسن خمینی که کاندیداتوری اش منتفی شده است) جز با طرح مشکلات واقعی اداره امور عمومی مردم و شرح نکات و نقاط موثر و مشکل ساز در اخذ تصمیمات کلیدی و راهگشا ممکن نخواهد بود و این موضوع نیز صرفا در مدتی کوتاه با هر ظرفیتی از بدنه جبهه اصلاحات میان مردم مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت .

‎در صورتیکه اگر جبهه اصلاحات حضور کاندیداهای اصلاح طلب را در فضای عمومی آزاد و مورد تشویق قرار می داد ضمن بهره  بردن از احتمالات فوق هم گرایش و نظر اصلاح طلبان و جدیت آنها در ورود به انتخابات ، معیار بودن صندوق رای بعنوان هدف و تاکتیک و اهمیت پذیرش عمومی کاندیداها توسط بدنه تشکیلاتی و پایگاه اجتماعی به مردم و حاکمیت را نشان می داد و هم در صورت رد صلاحیت گسترده باعث توجیه بیشتر وضعیت واقعی و محدودیت های جبهه اصلاحات میان مردم و نیز حاکمیت می شد و البته شاید و مهمتر از همه در وضعیت اجتماعی فعلی حتی امکان رد صلاحیت کاندیدای اعلام شده مورد اقبال عمومی را کاهش داده و سخت تر می کرد.

‎لیکن فارغ از همه این موارد ، دو سوال دیگر نیز مطرح هست : اولا با فرض حضور و تایید افرادی از کاندیدای عضو جبهه چگونه این جبهه می خواهد در مدت زمان اندک بعد از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان ، نظر بدنه تشکیلاتی خود و نیز میزان اقبال عمومی را به این افراد مورد ارزیابی قرار دهد ؟ یا احیانا هنوز این ذهنیت حاکم است که هر تصمیمی میان اعضای جبهه اصلاحات مورد پذیرش اجباری بدنه فعالان سیاسی آن جبهه خواهد بود?! که این خود اشتباه دیگری است که می تواند با عدم پذیرش و همراهی قلبی و اقناعی بدنه تشکیلاتی باعث شکست مضاعفی برای اصلاحطلبان گردد .

‎دوما با فرض عدم تایید چهره ای اصلاحطلب یا اجماع بر روی کاندیدایی غیر اصلاحطلب اما نزدیک به این جبهه ( مانند آقایان لاریجانی،صالحی ،ظریف و…) با توجه به حجم انتقادهای ناشی از هزینه کردن حیثیت اجتماعی اصلاحطلبی برای کاندیدای غیر اصلاحطلب _که بعد هم دیدگاهها و هم توان انسانی ،مدیریتی اصلاحطلبان را نادیده می گیرند _ در آن مدت زمان اندک چگونه می توان به سازوکار و مکانیسمی از توافق رسید که در فرض احتمال پیروزی ، آینده پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان در آن لحاظ شده باشد؟

‎لذا در مجموع با توجه به نکات فوق این تصمیم بلحاظ تاکتیکی اشتباه و سپردن فضای عمومی به رقیب است.

 

ارسلان شهنی_ دبیراول حزب کارگزاران سازندگی خوزستان.

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار