برای نخستین بار؛ به بهانه دهمین سالمرگ شاعر

گفت و گوی منتشر نشده نخبگان با رستم اله مرادی

تاریخ انتشار: یکشنبه 23 آذر 1399 | 14:38 ب.ظ
گفت و گوی منتشر نشده نخبگان با رستم اله مرادی زمان مطالعه: ۴ دقیقه اعتدال نخبگان/ در عصربارانی جمعه  ، ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ ؛ سعید آژده  صاحب امتیاز نخبگان با شاعر همشهری اش رستم اله مرادی در مورد شعر روز و  گونه های شعری گفتگویی دوستانه انجام داد ؛ که امروز و به مناسبت دهمین سالمرگ شاعر برای نخستین بار آن را منتشر می کنیم: * جناب اله مرادی […]
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

اعتدال نخبگان/ در عصربارانی جمعه  ، ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ ؛ سعید آژده  صاحب امتیاز نخبگان با شاعر همشهری اش رستم اله مرادی در مورد شعر روز و  گونه های شعری گفتگویی دوستانه انجام داد ؛ که امروز و به مناسبت دهمین سالمرگ شاعر برای نخستین بار آن را منتشر می کنیم:


* جناب اله مرادی از خودتان بگویید :

 

من واقعیت افسانه ای محلی در جلوه ی نمود و وانمودهای این جهان می باشم به زمان و وقت ِ بیست و سوم خرداد سال ۱۳۳۸ در سرگیجه ای از سلسله ی زاگرس به جغرافیای غریب ِ اولین فواره ی نفت در میانه ی خاورانی که مبهوت ِجامه های گلدار ِپنهان بر چشمه ها و بانگ  ساعت ِ”بیگ بن ” تکرار می شوم و مبهم ! از لحاظ های بسیار بویژه ربط با تمایزها و هویت های دیگر که در عصر عبور از قلعه ها و باروهای گوناگون سنت و تجدد تاکید بر “خود ِ” با ثبات و در برگیرنده ای انسانی دارد. و اگر حمل بر خودخواهی ندانید مرا افقی متفاوت تر که امکانی ست برای دیگران بدانید که به شعر خویش پیدا و در صدایم !

 

* نظرتان در مورد شعر امروز چیست ؟

پاسخ به این پرسش کندوکاو و بیان حاصل آن را مشروط به تورق و سرکشی در بیش از هشتاد سال شعر روز و امروز ایران می کند ، طبعا باید جزئی نگری کرد و با دقت به پاسخ دلخواه دست یافت اما خب من هم به کلیت سوال شما کلی گویی خواهم کرد ( اگرچه من هم معتقد به کلی گویی نیستم ) شعر امروز با تثبیت همه صورت بندی ها و خلجان های گاه غیرقابل پیش بینی آنچنان که شایسته و بایسته است دارد پیش می رود و من نمی دانم شما هم مثل من با تصدیق تمایزها و تفاوت ها موافق هستید یا نه که نباید به درکی ایده آلیستی از آن رسید بلکه باید تلاش کرد که خطوط تازه و نو چهره ای از آن را بشناسیم و همین “شناخت ” را با تعین های هستی شناسی ذهنی و عینی دینامیک خود تبدیل به رفتار تازه ای کرد ، این رفتار تازه می تواند به هجمه ای تازه علیه “خود “هم جهت با تحجر و حتا تغییر غیر تبدیل شود و همه ی این ها برای این است که در “گوشت حرف “ساکن شوی حرفی که دائم در تحول و تحویل منزل است .

 

*چکار باید کرد تاریخ مصرف شعر پایدار بماند؟

همان کاری که”حافظ” های جهان شعر کردند.اما فکر نمی کنم هیچ شاعری به قصد تاریخ مصرف دار بودن شعر بگوید یا بنویسد اصلا این جهان “قصد”از پیش تعیین شده ای رانمی تابد در ارتباط با پرسش تان خواهش می شود به”شمس” ،”حلاج”و”سهروردی” و امثال این ها کمی اندیشه و دقت کنید تا برسید به “نیما”ونسل ها و نسل سازان بعد از نیمای بزرگ و شعر شاعرانی که اکنون با ما هم نفس هستند این کار شما یعنی قبول پیشنهادی بنده حداقل مانع این گونه ستگواره ی چنین پرسش ها و باورهایی می شود.

راستی به ویژگی عمده ی دوران خودمان یعنی دوره ی “انفورماتیک”هم

توجه داشته باشید برای مثال عرض کنم که نویسنده مشهور برزیلی “پائلو کوئیلو”می گوید من هر هفته فکر هایم با تغییرات سریع هفتگی جهان نوشته می شوند

 

* در مورد شعر ناب و حجم و به طور کلی شعر مدرن چه نظری دارید ؟

این حرف ها که گفتم در مورد شعر بود حال چه مدرن چه پیشامدرن ، چه پسامدرن و هرچه غیر این ها باشد . بنده معتقدم این ها « فاز» های متفائتی در کلیت خود دارند هر کدام مثلا با ایجاد و ایجاب های منحصر به فضاهای خاصشان ! مثلا کارهای آقایان “بیژن الهی ” ، “رویایی” و “پرویزاسلام پور” قدری به سامان تر و پیشنهاددهنده تر از کارهای دیگرشاعران “حجم “است ؛ در این مورد هم به فکرها و نظرهای ایشان و شعرشان باید رجوع کردضمن اینکه شعرهای آقایان “محمودشجاعی”، “بهرام اردبیلی” و “هوشنگ چالنگی ” در حال و هوای خودشان مثلا اداره کردن تم ناشی از لحن و پتانسیل های دیگر در حوزه ی استتیک یا جمال شناسی شعر خود موفق بوده اند ، یک چیزی هم اینجا بگویم این سوال ها مدام نیاز به قرائت چهره های بسیاری را به صورت مداوم و آزاد دهنده ای به تعویق می اندازد و مدت زیادی نیست که به “هوشنگ ایرانی” توجه شده است و … .

 

* در مورد شعرجنوب چه نظری دارید ؟

راستش من گاهی چنین می اندیشم و به باور می رسم که به جز چند منزل از هر شهر بقیه ی جغرافیای سرزمین من و تو « جنوب » است و جنوبی ، به گمانم می توان این باور را نسبت به همه ی جهان تعمیم داد با « سیکل » خاصی که به پایان نامه ای از «تمایزها » و «تفاوت ها » خاتمه می یابد . با این اندیشه و این نگاه است که من همه ی شاعران جنوبی را دوست دارم .

 

* در مورد تب پست مدرن چه ؟

چرا تب؟ مگر چه شنیده اید یا چه می دانید ؟پست مدرن یک « ایده » است که بسیاری از آموزه ها و یقین های مسلط ِجوامع بشری را بویژه دردوران مدرنیته و روشنگری با هجمه ای خاص ِِمولفه های بیشمار خود به چالش کشیده است ، من فکر می کنم حداقل ما باید نحله های گوناگون نظری این “ایده ” را به جهان معناها و معرفت های خود راه دهیم تا این گونه بدون یک وضعیت عقلی و فکری با ثبات و منصف این گونه در مورد پست مدرن یا هرچه صحبت و قضاوت نکنیم به این طریق ما خود را انکار می کنیم دست کم باید احتمالات و تحقق های خاصی را در حیطه ی همان تمایزها که پیشتر گفتم باور داشته باشیم و در عین حال در نظر هم ! چون که امروز معقولات بسیاری از جمله مسائل اجتماعی و فرهنگی بسیار در هم تنیده و امتزاج یافته اند ؛ من هم قبول دارم که پسامدرن در وهله ی نخست ماحصل تحولات متعدد اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جوامعی ست که این تحولات در آنجا آبشخور این “ایده ” است ؛ منظورم بویژه جوامع غربی ست امّا نمی توان ره راحتی از همان ایجادها و ایجاب های سریع ارتباطی که گفتم غافل بود چرا که ما هم در ارتباط هستیم و طبعا متاثر !!

 

* نگاهتان در مورد شعرمسجدسلیمان ؟

مسجدسلیمان هم تکه یا پاره ای از همان جغرافیای ذهن و عین جهان جنوبی ست قسمتی از آن که مربوط به حداقل چهار دهه پیش از این است، با جسارت واستمرار شاعرانش در وادی شعر به حافظه ی تاریخ اجتماعی و فرهنگی این مرز و بوم پیوسته و شعر اکنونش با کمیتی بسیاربیشتر از گذشته در تلاش کیفی نمودن خود باوراندن به دیگران است.

 

 

آخرين اخبار
پر بحث ترين
اینستاگرام نخبگان
محل كد آمار